بازگشت به معادلهی قدرت" نوشته عادل عبیات"
عادل عبیات
"بازگشت به معادلهی قدرت"
این نوشتار نه شرح وضعیت است و نه زخمشماری تاریخ، که کوششیست برای توضیح آنکه چرا جمهوری اسلامی هنوز ایستاده است و چرا قدرتها یا مماشات میکنند یا تهدید. اینکه چرا تنها راه عبور از این بنبست، خلق ساختاریست که نه وابسته به مداخلهی خارجی و نه فریبخوردهی استمرارطلبی داخلیست. از اینرو راهحل سوم نه چون گزینهای دیگر، که چون کنشی اگزیستانسیال، چون امکانی ساختهشده در غیاب مرکز و چون تنها زبان سیاست برای مردمیست که دیگر نمیخواهند فقط تماشا کنند، پیش میآید.
در جهانی که انسانِ بیقدرت، بیصدا هم هست و سیاست تنها با میانجیِ ساختار معنا مییابد، هیچ فریادی، هرچند از ژرفترین زخمها برخاسته باشد، بهخودیخود قدرت نیست، مگر آنکه سازمان بگیرد، بماند و به توانایی تغییر بدل شود. این نوشتار نه گزارشی از بنبستها، که کوششیست برای عبور از وضعیت، نه در سطح تحلیل، که در افق ساختن است. از اپوزیسیونی که زبانش توییت، کنشش تصویر و افقش هشتگ است، به آن منظومهای خواهم رفت که نام خود را راهحل سوم نهاده، نه چون ابداعی نظری، که چون ضرورتی اگزیستانسیال برای بازگرداندن مردم به مرکز معادلهی قدرت، نه در مقام تماشاچی، که در قامت سوژهی سازمانیافتهی تاریخ و بینیاز از سایهی پدر.
برای ورود به متن باید دانست که جمهوری اسلامی سقوط نمیکند، نه از آنرو که نمیخواهیم و نه از آنرو که مشروعیت دارد، که ندارد، که از آنرو که قدرتِ بدیلی که پیشاپیش برخاسته باشد، وجود ندارد. در جهانی که هستیِ هر چیز به ساختارش گره خورده، قدرت نیز تنها با قدرت پس زده میشود و مقاومت اگر شاکله نداشته باشد، شوریست بیسر، زخمی بیزبان و حذفی که نه آگاهی میآورد و نه تغییر.
راهحل سوم شکافتن همین حقیقت است، انکارِ آن دوگانهای که قدرتِ جهانی عامدانه طبیعیاش جلوه داده، یا باید با رژیم ساخت، یا باید بمب فرستاد. اما در هر دو، آنچه غایب است، مردماند، نه مردمِ عاطفی، نه مردمِ آواره در رسانهها، که مردم بهمثابهی آلترناتیو. آنچه از این دوگانه حذف شده، توانایی مردم برای ایستادن و برساختن قدرت است و این حذف، نه پیامدِ توطئه، که حاصلِ فقدانِ ساختار است. توده تا زمانی که سازمان نگیرد، صرفاً جمعیتی بیفرمان است، نه سوژهای تاریخی.
راهحل سوم بازگشت مردم به صحنه است، نه از راه صندوق، که از راه تشکیلات، نه با رأی، که با قدرت، نه چون واکنشی به سقوطِ محتمل، که چون کنشی در دلِ اکنون. سیاست نه هنرِ ممکنهاست و نه دیپلماسیِ ترمیم، که سیاست پهنهی پهنههاست و ایستادن در دلِ ناممکنها. این ایستادن تنها زمانی ممکن میشود که خشم با فرمان جایگزین شود، اعتراض به جریانی منسجم و سازمانی بدل گردد و فریاد به ماشین سیاست و دستگاه قدرت تبدیل شود.
در برابر سپاه پاسداران با هیچ بیانیهای نمیتوان ایستاد. در برابر حکومتی که قدرتش از قتل، حذف و سرکوب میآید، تنها یک راهکار وجود دارد، قدرتی دیگر که بتواند روبهرو، چشم در چشم، بایستد.
راهحل سوم همین را به میدان میآورد، نه میل به خشونت، که توانایی مهار آن، نه خشونت عریان، که اقتداری مشروع، نه صلحِ ناتوان، که فرمانی منسجم. نه گفتوگو با مرگ، که مونولوگِ ایستادگی و نه چون گزینهای دیگر، که چون تنها امکانِ حفظِ شأن انسان ایرانی در جهانیست که او را یا قربانی میخواهد یا فراموششده.
در منظومهی راهحل سوم، سازمان فقط تشکل نیست، که زبانِ حضور است. کانون شورشی تنها یک تاکتیک نیست، که تبدیل سیاست به هستیست. ارتش آزادیبخش، صرفاً یک نام نیست، که شکلبندی قدرت در تبعید است. این مقاومت، شورشِ بیسامان نیست، که پروژهایست برای جایگزینی فاشیسمِ دولتی به دولتی دموکراتیک، نه با وعده، که با آمادگی، نه با نفرت از رژیم اسلامی، که با توانایی ساختن ایرانِ پس از آن.
اینجا باید ایستاد، دموکراسی اگر فقط وعدهی آینده باشد، در حال، تنها سراب است و اگر اکنون، قدرت در دست مقاومت نباشد، آینده نیز به نام مردم، با کودتای سپاه نوشته خواهد شد. آنجا که آلترناتیوی در کار نباشد، فروپاشی، آغازگرِ فاشیسمی جدید خواهد بود، نه رهایی. تاریخ مشروطه، انقلاب پنجاهوهفت، و مصرِ پسا-مبارک، همه گواهی میدهند.
راهحل سوم، آرزو نیست، واقعیتِ ساختهشده در حاشیههاست، در ایستادگی، در وفاداری به امکان. مریم رجوی از دلِ این فهم، راهحل سوم را پیش میگذارد، نه چون طرحی سیاسی، که چون تداومِ زخمی تاریخی، که از مشروطه تا امروز نام مردم را از هر معادلهی قدرت پاک کرده است. راهحل سوم منطق این حذف را برنمیتابد، نه به نام سلطنت و نه به نام ولایت.
پیام مریم رجوی در راهحل سوم، نه دعوت به آینده، که بازگشتِ مردم به خویش است، نه با یاد گذشته، که با نام امکان. این امکان اگر سازمان نیابد، به خاطره تغییر فرم میدهد، خاطرهای دیگر از رنج، از ایستادگی بیفرجام از ملتی که دوباره، در سایهی پدر یا زیر عبای دین، گُم خواهد شد.
#عادل_عبیات
#بازگشت_به_معادلهی_قدرت