ویژگی ها و پتانسیل راهحل سوم- نعمت فیروزی
نعمت فیروزی: ویژگی ها و پتانسیل راهحل سوم
از قرن هجدهم به اینسو، واژهی انقلاب دیگر صرفاً به معنای شورش یا طغیان نبود، بلکه به نامی برای رؤیای بزرگ تغییر و دگرگونی در بنیاد قدرت، و ایجاد ارتباطی نوین بین انسان و نظم جدید، بدل شد. قرن بیستم نشان داد که انقلاب، نه یک شورش ناگهانی، که آمیزهایست از تضادهای ساختاری، بحرانهای حکمرانی و کنش آگاهانهی نیروهای سازمانیافته است. انقلاب، آنگاه که زیست انسان را هدف میگیرد، دیگر صرفاً دگرگونی قدرت نیست، بلکه بازنویسی چگونه بودن حیات انسانی است. قرن بیستویکم، میدان را عوض کرد. انقلاب های بسیاری بدون افق، به هرجومرج رسیدند. و این امر بسیاری را به پایان عصر انقلاب رساند. اما واقعیت غیر قابل چشم پوشی این است که در جهانی که نظم نابرابر، خود را طبیعی جلوه میدهد، انقلاب همچنان یک ضرورت است؛ ضرورتی برای ایستادن و تغییر نظمی که زندگی را به بقا تقلیل میدهد.
در سال ۱۳۵۷در ایران، ساختاری فرو ریخت و ساختاری دیگر سر برآورد؛ نه به سود مردم، بلکه بر دوش و بر استخوانهای شکستهی آنان. افقی روشن وعده داده شد، اما آنچه آمد، روزهایی تاریک و خونین بود. بیش از چهار دهه است که ضرورت تغییر بنیادی و انقلابی دیگر، پشت درهای بسته مانده است، و دستهای پنهان و آشکار، بیگانه و بومی نگذاشته اند درب گشوده شود و مراقباند که آن "واقعه بزرگ" رخ ندهد. اکنون همه شواهد گویای فرا رسیدن زمان آن است . در سیاست، گاهی تنها وقتی گزینهای واقعی میشود که تمام گزینههای ساختگی شکست بخورند. و ما امروز، دقیقاً در لبه همان لحظه تاریخی ایستادهایم. اجازه دهید با اشاره ایی به گزینه های شکست خورده، وارد اصل موضوع شویم.
21 سال پیش در پارلمان اروپا صدای زنی که متاسفانه شنیده نشد! طنین انداز شد: "راهحل بحران ایران نه در سیاست مماشات با این رژیم نهفته است و نه در حمله نظامی خارجی، بلکه تنها راهحل واقعی، گزینه سوم است: سرنگونی رژیم توسط مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها." این طنین صدای خانم مریم رجوی بود که این روزها پس از جنگ 12 روزه، هم اثبات شد و هم درستی خود را از تاریخ، پژواک می گیرد.
مماشات، روایتی بود از رضایت دولت ها با رنج و شکنج یک ملت! به بهانه اصلاح و مدره شدن. و اصلاح طلبی واژهای بود محترمانه برای خودفریبی؛ و ترجمهای مودبانه از انکار واقعیت. همیشه اصلاحات در دل ساختارهای بسته، بدل به چرخهی فریب میشود و شد. هانا آرنت هشدار داده بود:" کنشی که فقط قدرت را جابهجا کند، تنها سایهای تازه بر دیوار قدیمی میافکند." و ثابت شد جنگ خارجی، به جای آنکه تغییر آورد، خاکستر بر خاکستر می افزاید، به جای آنکه چیزی را دگرگون کند فقط آوار را سنگینتر میکند.
اما در میانهی این فرسایش، راهی دیگر قد کشید؛ نه از دهان قدرت، که از رنج مقاومت و ایستادگی. راهحل سوم، تبلور ارادهایست که نه دلخوش به مهربانی و تغییر زبان دشمن است، نه اسیر توهمِ اصلاح. در این راه، زیستن خود بدل به اعتراض میشود و سیاست، دیگر واژهای در بیانیه نیست، که عملی است در خیابان.
در جهانی که انقلابها گاه در بیساختاری گم میشوند، راهحل سوم تلاشی است برای پیریزی بدیلی که نه فقط نظام را واژگون میسازد، بلکه در لحظهی سقوط، توان ایستادن دار، و بعد سقوط توان مدیریت. نه چشم به مداخلهی بیگانه دارد، نه در کریدورهای بستهی قدرت اهل چانه زنی و سازش است.
ویژگی های راه حل سوم:
- برخاسته از اصل استقلال عمل مقاومت است.
- مبتنی بر اصل کس نخارد به معنی نه تسلیم در برابر فاشیسم دینی، و نه وابستگی به قدرتهای خارجی.
- نشأت گرفته از راهبرد مصدقی موازنه منفی در سیاست خارجی.
- به لحاظ تاریخی از سنت مبارزاتی مردم ایران، از قرن گذشته تا امروز، سرچشمه میگیرد. نسب و نیای تاریخی اش به جنبش مشروطه برمی گردد. همچنانکه ستارخان، با شجاعت، انقلاب مشروطه را از سلطنتمطلقه و مشروعه آخوندی بازپس گرفت و رئیسعلی دلواری، بدون تکیه بر اجنبی، در برابر استعمار انگلیس ایستاد، امروز نیز مقاومت ایران، از همان ریشههای تاریخی و ارادهی مردم برمیخیزد.
- تمرکز مطلق بر سرنگونی فاشیسم دینی دارد و با راه حل های منفعلانه و گرایشات اپورتونیستی راست روانه مرز بندی دارد.
- همچنانکه با جنگ خارجی مرز دارد با نجنگ (فرار از مبارزه) هم مرز دارد. با هرگونه تلقی خودبخودی از سرنگونی هم مرز دارد.
- این راه حل برآیند عمل مبارزاتی شورای ملی مقاومت و مجاهدین در 46 سال گذشته است. یعنی در همه عرصه های سیاسی، نظامی و بین المللی جنبش مقاومت، نمود دارد. از افشای پروژه اتمی رژیم تا پروژه خروج از لیست تروریستی و کارزار سیاسی مبارزه با مماشات و....
- راه حل سوم در عین حال پاسخ شهرهای موشکی رژیم با شهرهای شورشی است .
دارایی های ذخیره راه حل سوم:
-یکم، تشکیلات منسجم مقاومت ایران، با ساختاری جهانی و سلسلهمراتب سازمانی، که میتواند در فردای خلأ قدرت، نظم را جایگزین آشوب کند.
-دوم، کانونهای شورشی، نیروی پیشتاز درونمرزیاند؛ برخاسته از دل جامعه، شهری، سیال، متصل و نامتقارن. و تپنده در متن شهر. آنها تجسم شبکهی مقاومتاند.
سوم، حضور محوری زنان در رهبری این مقاومت، نهفقط گسست از سیاست مردانهی خاورمیانه، بلکه کنشی آگاهانه علیه سنت مردسالاریست. رهبری مریم رجوی، تبلور سیاستی است اخلاقی.
چهارم، سرمایهی نمادین خانوادههای شهدا و زندانیان سیاسی در جنبش دادخواهی، مشروعیت اخلاقی جنبش را تغذیه میکند. شهدا، سلاح خاموش انقلاباند.
پنجم، حمایت بینالمللی و حضور فعال در پارلمانها و مجامع جهانی، بدینوسیله مقاومت توانسته مظلومیت را به زبان دیپلماسی ترجمه کند.
ششم. متکی بر شبکه تبلیغاتی مستقل و متکی به پول خود و به پشتیبانی گسترده تبعیدیان، که به مقاومت امکانی بخشیده تا در میدان گفتمان، و اطلاع رسانی با بزرگترین سانسور قرن مقابله کند و معادلهی قدرت را آنطور که می خواهد بنویسد.
این مؤلفهها، چکیدهی یک تجربهی زیستهاست؛ تجربهای که نه در شعار، که در استمرار، انسجام و فداکاری ریشه دارد. راهحل سوم، تنها یک آلترناتیو سیاسی نیست؛ یک روایت نو از آینده است.
این راهحل، نقطه تقاطع تاریخ، اخلاق، سیاست و شرافت مردم ایران است. این همان "کشف رسالت" است که فرانتس فانون میگوید:«هر نسلی باید در فضای نسبی خود، رسالت خویش را کشف و انجام دهد.»
آنان که از رنج برخاستهاند، نهتنها گذشته را ورق میزنند، بلکه آینده را مینویسند؛ آیندهای که در آن، آزادی دیگر رؤیا نیست، بلکه، زیستنی تحققیافته است.
نعمت فیروزی 19تیر 404 برابر با 10 ژولای2025