هفته نامه اشپیگل : بمب در کیف آرایش
او بعنوان دبیر سوم نمایندگی دیپلماتیک ایران در وین ثبت شده است. سپس پليس هاي آلمانی فرد باصطلاح دیپلمات را به ایستگاه پلیس منتقل کردند، همسر او و دو پسرش نیز باید همراه او می رفتند.
بعد ”رامبو” خودروي ون قرمز رنگ این خانواده را جستجو کرد. این سگ پليس ضد انفجار دور تا دور این ماشین که در وین کرایه شده بود چرخید. او بطور قابل توجهی روی قسمت پشتی ماشین فورد مدل ایکس ماکس واکنش نشان می داد. یک کارمند پلیس در یادداشتش نوشته است که این سگ نسبت به ماشین واکنش داشت ولی ديگر نمی خواست از زیر ماشین منشاء بو را مشخص کند.
آیا اسدالله الف. يك ماده انفجاری را با اين ماشین منتقل کرده است؟
خیلی علائم حاکی از آن است.
در این اثني دادستان فدرال علیه الف. به اتهام اشتغال بعنوان مامور سرویس مخفی و به اتهام یک سوقصد بمب گذاری طراحی شده تحقیق می کند.
این ایرانی باید یک سوقصد علیه گردهمایی گروه آپوزیسیون مجاهدین خلق ایران در پاریس را آماده سازی و هدایت کرده باشد. در این گردهمایی که در پایان ژوئن با ۲۵ هزار شرکت کننده در پاریس برگزارشد، منجمله رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و فرد مورد اعتماد امروزی ترامپ سخنرانی کرد.
یک زوج از بلژیک که هر دو ایرانیان تبعیدی هستند با یک ماده انفجاری در مسیرتردد به پاریس بودند. اما سرویسهای امنیتی اسرائیل و بلژیک توانستند این توطئه را خنثی کنند و هر دو فرد مزبور در بروکسل دستگیر شدند. نهایتا آنها مامور ایرانی (اسدی) را شدیدا متهم کردند. آنها گفتند که با ماموریت از جانب وی (اسدی) از حدود ۱۰ سال پیش علیه اعضای آپوزیسیون جاسوسی می کنند و این که او آنها را تحریک کرده که دست به این سوقصد بزنند. آنها گفتند چند روز قبل از دستگیریشان وی (اسدی) به آنها در یک بازار در لوکزامبورگ پانصد گرم ماده انفجاری TATP و یک چاشنی انفجاری با کنترل از راه دور را تحویل داده است.
این پرونده، که در حال حاضر ماموران در آلمان، بلژیک، فرانسه و اتریش روی آن کار می کنند، یک سند دیگری است مبنی بر این که سرویسهای مخفی خارجی هیچ ابایی از انجام فعالیتهایشان در اروپا ندارند. در سال ۲۰۱۳ احتمالا سرویس مخفی ترکیه با یک قاتل حرفه ایی سه تن از اعضای رهبری حزب کارگران کردستان پ کا کا را در پاریس بقتل رساند. در سال ۲۰۱۷ ماموران ویتنامی یکی از افراد مخالف را در روز روشن در خیابانی در برلین ربود. و در ماه مارس سال جاری افراد مظنون به جاسوسی برای سرویس اطلاعات نظامی روسیه GRU در شهرک سالیسبری انگلستان دست به سوقصدی با مواد کشنده شیمیایی نویت شوک علیه یک همکار سابقشان که به جبهه مقابل فرار کرده بود، زد.
بعداز این پرونده حمله با نویت شوک، ۲۷ کشور اقدام به اخراج دیپلماتهای روس کردند. در مقابل اما سوقصد برنامه ریزی شده در پاریس تنها در پشت پرده حساسیتها را برانگیخت. علی القاعده می بایست یک چنین واقعه ایی روابط دیپلماتیک بین فرانسه، آلمان و کل اتحادیه اروپا با تهران را بشدت متشنج کند. معذالک برای دولت آلمان و اتحادیه اروپا چیز دیگری بیشتر اهمیت دارد: پس از خروج ایالات متحده از توافق اتمی آنها (آلمان و اتحادیه اروپا) می خواهند به هر ترتیب شده به توافق اتمی با ایران پایبند بمانند.
هر چه بیشتر به این سوقصد طراحی شده پرداخته می شد، مشکلتر می شد که بتوان معامله اتمی را حفظ کرد. زیرا چگونه می تواند یک کشور قابل اعتماد باشد در حالیکه دستور به انجام سوقصدهای بمبگذاری در خاک شرکای خود می دهد؟
سوال مهم در برلین اکنون این است که رد پای (این توطئه) تا کجا در سلسله مراتب رژیم ملایان بالا ميرود.
در محافل دولتی آلمان به این مسئله با نگرانی نگریسته می شود که آیا تحقیق گران در پرونده اسدالله الف. مدارک قطعی برای «تروریسم دولتی» پیدا می کنند. تحقیق گران از این حرکت می کنند که این مدارک وجود دارند. سوال مهم در برلین اکنون این است که رد پای (این توطئه) تا کجا در سلسله مراتب رژیم ملایان بالا ميرود.
علاوه بر اين یک موضوع نیز ظن ادارات امنیتی آلمانی را تشدید می کند و آن اينكه جاسوسان ایرانی از مدتهای مدید برروی یک لیست از تاسیسات یهودیان در آلمان کار می کنند. بعنوان اهداف احتمالی سوقصد.
احتمالا این سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل بود که اطلاعات در مورد فرد متهم به جاسوسی یعنی اسدالله الف. را داد. در محافل امنیتی گفته می شود که موساد او و زوج مزبور را که به همراه ماده انفجاری دستگیر شدند زمان طولانی تری تحت نظر داشتند.
دو نفر دستگیر شده، امیر س. و نسیمه ن. ، سالها پیش در بلژیک تقاضای پناهندگی کرده و از مدتی پیش در مجاهدین خلق فعال شدند که یک جنبش آپوزیسیون ميلیتانت می باشد و تا سال ۲۰۰۹ در اتحادیه اروپا بعنوان سازمان تروریستی رده بندی شده بود. تقریبا به همین مدت هردوی آنها بعنوان جاسوس برای سرویس مخفی ایران در تهران کار می کردند.
نسیمه ن. به ادارات بلژیکی توضیح داده که آنها برای همکاری (با رژیم) تحت اجبار تن داده اند بدین ترتیب که اعضای خانواده شان در وطنشان مورد تهدید و فشار قرار گرفته اند.
به گفته وی تحت این فشار س. و ن. سالیان طولانی اطلاعاتی را از زندگی داخلی مجاهدین خلق به رژیم ایران می دادند. وی گفت آنها با افسر فرمانده شان یعنی اسدالله الف. در ونیز، میلان، زالسبورگ، وین و در تهران ملاقات کرده اند. آنها او را به اسم دانیل می شناختند. به گفته وی آ. در هر دیدار حدود ۴ هزار یورو به آنها می داده که پول زیادی برای این دو نفر بوده – س. در این اواخر بعنوان انبار دار و ن. بعنوان اتوکش کار می کرده اند.
سرویس مخفی ایران MOIS (وزارت اطلاعات و امنيت) که اسدالله الف. باید عضو آن باشد، یک پایه مهم رژیم تهران است. بنابر اطلاعات سرویسهای امنیتی آلمان حدود ۳۰ هزار نفر در خدمت اين سرویس ایرانی کار می کنند که اساسا افراد آپوزیسیون را در داخل و خارج کشور تحت نظر دارند. از مدارک محرمانه ادارات آلمانی بر می آيد که ماموران ایرانی از ارتکاب به قتل نیز ابایی ندارند. بنابه این منابع بطور خاص مجاهدین خلق از سوی وزارت اطلاعات MOIS مورد جاسوسی قرار دارند.
اسدالله الف. با اسم مستعار دانیل باید به این دو جاسوس اش در ماه مارس ماموریت ارتکاب به قتل را داده باشد. این دو نفر بعداز دستگیرشان به پلیس گفته اند که وی (اسدی) به آنها گفته بوده که آنها یک دستگاه دریافت می کنند و باید این دستگاه را در «گردهمایی بزرگ» مجاهدین خلق «در نزدیکی میزهای غذا» قرار دهند و از فاصله ۳۰۰ متری آن را فعال کنند.
س. و همسرش می گویند که [از الف.] سوال کردند آیا خسارت انسانی وجود خواهد داشت و دانیل به آنها پاسخ داده است: نه، پزشکان در ایران این دستگاه را چک کردند و این فقط خیلی صدا خواهد کرد. به گفته آنها کمی قبل از سوقصد طراحی شده او (اسدی) به آنها در لوكزامبورگ يك كيف آرايش آبي رنگ كه ماده انفجاري در آن مخفي شده بود را تحويل داده بود.
مامور اسدي آشكارا تلاش كرده بود تا مسافرت به آنجا (لوكزامبورگ) را تحت پوش يك مسافرت تعطيلات خانوادگي انجام دهد. او يك ماشين ون قرمز رنگ را در وين كرايه كرده و با دو پسر 17 و 21 ساله اش و بهمراه همسرش به اين سفر رفت. او به پليس گفته است كه آنها از يكسري قلعه ها ديدن كرده اند.
البته ماموران پليس جنايي فدرال نهايتا آدرس كاخ هايدلبرگر را در دستگاه جي پي اس خودرو پيدا كردند، ولي اين مسافرت احتمالا بايد شغلي (ماموريتي) بوده باشد. مسير تردد از شهر كوخم، بسمت لوكزامبورگ و بلژيك، سپس به بن و كلن بوده است.
يكي از پسران (اسدي) به پليس گفته است كه پدرش در يك بازار در لوكزامبورگ ”بطور اتفاقي” يكي از ”آشنايان قديمي اش” را ديده است. بگفته وي او احتمالا يك دوست از دوران جنگ عراق بوده و بهرحال آن دو با هم يكساعت براي صرف نهار رفته اند. تحقيق گران ازاين حركت ميكنند كه اين فرد آشنا امير س. بوده است.
گفته ميشود كه در اين ديدار (در لوكزامبورگ) افراد متهم به توطئه با هم قرار ميگذارند كه آنها بعد از سوء قصد در كلن با هم ديدار كنند. امير س. ميگويد ”ما بايد گزارش ميداديم كه اوضاع چطور گذشت”. به گفته وي محل دقيق و زمان ديدار قرار بوده كه بعدا توافق شود. براي اين منظور دانيل به آنها يك دستگاه تلفن دستي با يك شماره اتريشي داده بود. موضوع به اين مرحله نرسيد زيرا ادارات بلژيكي امير س. و همسرش را قبل از اقدام دستگير كردند.
بعد از آن اسدالله الف. و خانواده اش شروع به بازگشت از مسافرت كردند. از يك هتل بنام ”هتل رومانتيك” در شهر برگيش گلادباخ آنها راهي جنوب آلمان شدند كه در پاركينگ اتوبان بدام پليس افتادند.
اسدالله الف. اكنون در حبس بسر ميبرد. بلژيكي ها تقاضاي استرداد او را داده اند و وي با آن مخالفت كرده است. وكيل او به توافق وين استناد ميكند كه براي ديپلماتها ترانزيت آزاد به محل اشتغالشان را تضمين ميكند. وزارتخارجه آلمان در مقابل بر اين عقيده است كه يك چنين ترانزيتي بواسطه چندين روز فعاليت توريستي ميتواند متوقف شود. آخرين تصميمات دادگاهي دراين باره هنوز گرفته نشده اند.
بهرحال مشخص است كه خانواده الف. از اقامتش در آلمان خاطرات فرهنگي كمي همراه برده است. پسران اين جاسوس (اسدي) نميتوانستند اسامي قلعه هايي كه ظاهرا از آنها ديدن كرده اند را بخاطر آورند. همسر او حتي نميتوانست اسامي كشورهايي كه در آنها بوده اند را بگويد. پليس ها از وي پرسيده اند كه حداقل ميتواني بگويي كه همين الان در چه كشوري هستي؟ و وي پاسخ داده كه او اين را نيز نميداند.
مقاله اي بود بقلم:يورگ ديلJoerg Diehl، مارتين كنوبه Martin Knobbe، فيدليوس اشميد Fidelius Schmid