کشتار۶۷ ،اختلاف برسرآمار
در مورد وقوع این جنایت، فرمان خمینی، هییت مرگ، دادگاهای فرمایشی و در نهایت پاکسازی زندانها در بین فعالین حقوق بشر و سازمانهای سیاسی با اختلافات بسیار اندکی ازجمله اعضای تشکیل دهنده هییت مرگ یا شیوه کشتار، اتفاق نظر وجود دارد.
تنها در مورد آمار واقعی این جنایت است که اختلاف نظر بسیاری وجود دارد و سالیانی ست که اضداد مقاومت و مخالفین آنها همه ساله در سالروز این فاجعه ملی دست به تشبثاتی بر علیه سازمان مجاهدین خلق ایران میزنند و این اختلاف آماری را بهانه قرار داده و مجاهدین را شلاق کش میکنند.
اخیرآ آقای مهدی اصلانی یکی از جان بدر برد گان این کشتار در مقاله ای با عنوان "و هنوز از چشمان خونابه روان است " آمار واقعی کشته شدگان تابستان ۶۷ (سایت گویا، پژواک ایران) ، تلاش کرده اند که از دید خود و با "نتیجه گیری از پیش تعیین شده" که همانا "بی اعتبار و نادرست " نشان دادن آمار سازمان مجاهدین خلق ایران و"اتهام دروغ پراکنی" به سازمان مجاهدین در این خصوص است ، به این موضوع پرداخته اند.
ایشان در این مطلب بدرستی از یکسو " پرونده تابستان ۶۷ را رازی دولتی در بود نا مبارک رژیم جهمهوری اسلامی و سریت نهفته در آن میداند" و از سوی دیگر "مشکل اصلی در راه کسب آمار صحیح را همانا سیاست حاکم بر رهبری سازمان (بخوانید رجوی،بر گرفته از متن مقاله) مجاهدین" می داند. من نه صلاحیت و نه قصد این را دارم که به این اتهام بپردازم فقط قصدم برجسته کردن آمار و ارقامی که ایشان در مطلب خود آورده اند، می باشد.
بگفته ایشان بخشی از اطلاعات دسته اول از حوادث سال ۱۳۶۷ "با خروج زندانیان جان بدر برده از ایران " در اختیار افکار عمومی قرار گرفت و بلافاصله ادامه می دهند که "راز گشایی " این جنایت ابتدا با روی هم گذاشتن اطلاعات توسط خانواده قربانیان و انتشار چند برگه ای نشریه "بانگ رهایی کانون حمایت از زندانیان سیاسی ایران ( داخل کشور|) " که در شماره ۱۰ خود لیستی از ۱۳۴۵ نفر از اعدام شدگان را منتشر کرد، انجام گرفت.
در سطر بعد از لیست "افزون" از ۸۰۰ نفر که خانواده ها پیش تر در اختیار "نیروهای فعال خارج از کشور" قرار داده اند، می نویسد که این لیست توسط برخی از سازمانها و جمعیت ها پس از "تصحیح اشتباهات" تکثیر میشود. اینجا نویسنده مشخص نمیکند که آیا تعداد ۸۰۰ نفر در لیست ۱۳۴۵ منظور شده یا نه ؟
در ادامه از لیست ۱۲۰۰ نفره رینالدو گالیندو پل فرستاده ویژه سازمان ملل متحد که از طریق تحقیق از"برخی از زندانیان دست چین شده " تنظیم شده بود، می نویسد، لیستی که "مدتها تبدیل به مبنای آماری¬ نیروهای خارج از کشور" میشود.
سپس از لیستی که توسطِ "انجمن دفاع از زندانیان سیاسیعقیدتی ایران" در پاریس، در پاییز ۱۳۷۸ که در کتابی با عنوانِ "آنان که گفتند نه" منتشر شده، سخن میگوید، که در آن ابتدا اسامی ۴۴۸۲ نفر از اعدامشدگان جریان¬های مختلف شماره شده¬اند که این تعداد بعدها با برخی اصلاحات جزیی در سایت اینترنتی عصر نو منتشر و به لیستی ۴۴۸۵ نفره تبدیل میشود که در نهایت به همت "تعدادی" از زندانیان سیاسی¬ سابق در نشریهی "گفت¬وگوهای زندان" لیستی که در آن ۴۴۸۶ نفر ثبت شده انتشار بیرونی مییابد.
نویسنده درادامه با استناد به خاطرات آیت الله منتظری که مبنای آن گزارش "منسوبین و حکام شرعی" که با وی مرتبط بودهاند، مینویسد که "دقیقترین و معتبرترین" آمار اعدامشدگان مجاهدین در تابستان ۶۷ همان ۳۷۰۰ نفری است که ایت الله منتظری اعلام کرده است.
به "شهادت و بر مبنای دانستههای نویسنده" به عنوان "یک شاهد" در تابستان ۶۷ که در زمان وقوع اعدامها ساکن زندان گوهردشت بوده است، در زندان گوهردشت "بیش" از ۲۰۰ زندانی چپ اعدام شدهاند که از این رو کسب آمار واقعی¬ اعدام-شد¬گان چپ بسیار سهلتر از مجاهدین است و اضافه میکند که تعداد نیروی چپ اعدامشده در تابستان ۶۷ در دو زندان اوین و گوهردشت حدود ۴۵۰ تن بوده است .آنگاه با مقایسه لیستهای تاکنونی نتیجه میگیرد که مجموع اعدامیان وابسته به سازمان مجاهدین در تابستان سال ۱۳۶۷حداقل "چهار برابر" کل نیروهای چپ بوده است. این بدان معنی است که با احتساب چهار برابر شدن عدد ۴۵۰ عدد ۱۸۰۰ اعدامی مجاهد در زندانهای اوین و گوهر دشت بدست میاید که این رقم ۱۹۰۰ عدد کمتر از ۳۷۰۰ رقمی است که آیت الله منتظری بعنوان "دقیقترین و معتبرترین" آمار اعلام کرده است.
نتیجه گیری اول :
با توجه به ارقام آمده در این مقاله با کسر عدد
۳۷۰۰ اعدامی مجاهد فقط در زندانهای اوین و گوهردشت ( بنا بر نظر آیت الله منتظری " دقیقترین و معتبرترین" آمار اعدامیان )
۲۰۰ اعدامی از زندانیان چپ در زندان گوهردشت (بنا به دانسته ها و شهادت نویسنده )
که جمعا ۳۹۰۰ نفر میشود،
از رقم
۴۴۸۶ اعدامی ثبت شده از تمام گروهها و در سراسر ایران (بنا بر لیست منتشر شده توسط "تعدادی" از زندانیان سیاسی سابق در پائیز ۱۳۷۸، ۱۱ سال بعد از کشتار )
عدد ۵۸۶ بدست میاید که قاعدتا باید شامل ۲۵۰ نفر از زندانیان چپ زندان اوین و گوهردشت و زندانیان اعدامی سراسر کشور شود این در حالیست که بگفته نویسنده از کم و کیف اعدام ها در شهرستان ها به "تقریب هیچ" نمی دانیم با اینحال با استناد به خاطرات آیت الله منتظری اضافه میکند که "بنا بگفته حجه الاسلام آقای محمد حسین احمدی یکی از قضات خوزستان "در آنجا دارند تند تند اعدام میکنند و بجان زندانیان افتاده اند".
با توجه به این ارقام از چندین منابع مختلف از جمله لیست منتشر شده توسط (دقت کنید ) "تعدادی" از زندانیان سیاسی سابق، دانسته ها و شاهد بودن نویسنده و آخر اینکه گزارش منسوبین و حکام شرعی مرتبط با آیت الله منتظری که خود نویسنده بر" کامل نبودن" آن اذعان دارد، سؤال اینست که "تاکید و اصرار" بر رقم ۴۴۸۶ تعداد اعدامی از چه جهت میباشد ؟
جواب به این سؤال را، خود نویسنده که همانا "بی اعتبار" نشان دادن و "دروغ خواندن" آمار سازمان مجاهدین مبنی بر کشتار ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی در سال ۶۷ میباشد، داده است.
ایشان ازیکسو با اتهام زنی مبنی بر جعل رقم "بیش" از۳۰۰۰ زندانی با اضافه کردن یک عدد "صفر" در جلوی آن و اعلام ۳۰۰۰۰ اعدامی ( البته ایشان این زحمت را بخود نمیدهند که توضییح دهند که چطور عدد "بیش" از ۳۰۰۰ را با قرار دادن یک صفر جلوی آن میتوان دقیقا به ۳۰۰۰۰ تبدیل کرد) ، کل این آمار را بعلت "بزرگنمایی و بی مسولیتی" رهبری مجاهدین، نادرست و باطل میداند و این در حالیست که چند سطر بالاتراز عدد ۳۷۰۰ اعدامی اعلام شده توسط آیت الله منتظری مینویسد، این بدان معنی است که آمار مجاهدین (۳۰۰۰ نفر) حتی به تعداد ۷۰۰ نفر از آمار آیت الله منتظری "کمتر" است (عجب بزرگنمایی) و برای اینکه این نقصان را جبران کنند از عدد صفر استفاده غیر اخلاقی کرده اند.
از سوی دیگر برای تاکید و اصرار هرچه بیشتر بر نادرست بودن این تعداد اعدامی، دست بدامان" تمامی وجدانهای هنوز بیدار مجاهدان زندانی که تعدادی از آنان ساکن اردوگاه لیبرتی هستند، میشود تا آنها"شهادت بر نادرستی این آمار دهند" چرا که از دید ایشان "مشکل اصلی" در راه کسب آمار صحیح همانا "سیاست حاکم بررهبری سازمان مجاهدین خلق است".اینجاست که میشود بخوبی در این جمله ( دانسته و یا نا دانسته) امتداد خط سیاست ضد مجاهدین مبنی بر "بدنه (اعضا) سالم، سر (رهبری) ناسالم هستند را مشاهده کرد حتی در مورد ارقام اعدامیان.
نتیجه گیری دوم :
اگر سازمان مجاهدین خلق بعنوان "بزرگترین" سازمان متشکل سیاسی اپوزیسیون در زمان حال و رهبری مجاهدین به سیاست "بزرگنمایی و بی مسولیتی" خود که "مشکل اصلی" در راه کسب آمار صحیح اعدامیان سال ۶۷ است، پایان دهد، همه فعالین و مخالفان سیاسی رژیم راضی و خوشحال میتوانند بر سر رقم ۴۴۸۶ اعدامی که توسط "تعدادی" از زندانیان سیاسی سابق (البته بدون ذکر اسناد و منابع) ثبت شده است و تا کنون نیز ثابت مانده است، توافق کنند.
در اینمورد که رقم واقعی کشتار سال ۶۷ چه میزان بوده است میتوان مدتی طولانی بر سر آن جدل کرد. همانطور که آقای اصلانی بدرستی به این موضوع اشاره کرده اند این جنایت "رازیست دولتی و سری" که تا بودن رژیم جمهوری اسلامی گشوده نخواهد شد.
آقای اصلانی بطور قطع اطلاع دارند که پس از برچیده شدن دیوار برلین در آلمان، برای بررسی و تحقیق در باره نظام پلیسی و امنیتی آلمان شرقی و شرایط سیاسی حاکم برآن، اداره ای مستقل با اختیارات بسیار وسیع و بودجه کافی بنام اداره "گاوک" (که بنام اولین رئیس آن یواخیم گاوک ، رئیس جمهور فعلی آلمان ، نامگذاری شده است) به این منظور بوجود آمد تا به جنایات و مظالمی که در این سالها انجام گرفته شده است، بپردازد. این اداره بعد از ۲۰ سال کماکان فعال است و توانسته دراین سالها با دستیابی و در اختیار داشتن اسناد و مدارک سری بمقدار بسیار زیادی پرده از اتفاقات و جنایاتی که در مقایسه با جنایات رژیم ایران اندک بوده است، بردارد.
اما امروز، اگر من حق انتخاب داشته باشم قطعا رقم ۳۰۰۰۰ اعدامی را که سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام کرده است را بدلیل برخورداری این سازمان از "امکانات وسیعتر" برای تحقیق و دستیابی به اسامی اعدامیان نسبت به "تعدادی" از زندانیان سابق ( که فرض حضور تعدادی از توابین دستچین شده در میان آنها محال نیست) بیشتر به"حقیقت نزدیک میدانم" تا دیگر ارقام را.
فراموش نکنیم که اخیرآ رضا ملک معاون پیشین وزارت اطلاعات و همچنین محمد نوری زاد از سران پیشین سپاه از رقم ۳۷۰۰۰ زندانی اعدام شده در کشتار سال ۶۷ سخن گفته اند که قطعا با "منطق سیاسی" نویسنده این دو نفر نیز حتما یک صفر جلوی رقم اعلام شده توسط آیت الله منتظری (۳۷۰۰ نفر) گذاشته اند تا "بزرگنمایی" کرده و" بی مسولیتی" خود را نشان داده باشند.
نکته آخر اما مربوط به "اهمیت شهادت ونقش شاهد" که نویسنده درآخر مطلب خود آورده چیزی نیست بجز یکسری اتهامات واهی ازجمله "ترکیب دروغ و سیاست و تبدیل شدن شاهد به ابزار" توسط سازمان مجاهدین خلق که بنظر ایشان نه تنها هیچ فایدهای نصیب مجاهدین نکرده است بلکه بار تبلیغاتی¬ منفی برای مجاهدین و دیگر جریان¬های سیاسی نیز به ارمغان آورده است.
آقای اصلانی آیا فراموش کرده اید که شما (همگام با تعدادی از زندانیان جان بدر برده چپ ) به "دروغ " تاریخ کشتار را نه مرداد ماه بلکه "شهریورماه" واز زمانی که کشتار زندانیان چپ صورت گرفت، اعلام کردید؟ که بعدها مجبورشدید بخاطراعتراض بازماندگان به این قلب واقعیت آشکار، آنرا تصحیح کنید. آیا خط بطلان کشیدن بر کشتار مجاهدین در مرداد ماه حتی اگر "سهوا و ناخواسته" انجام گرفته شده باشد بار تبلیغاتی مثبت برای رژیم نداشته است ؟
اینکه مجاهدین (بنا بر ادعای نویسنده) خود بهتر از همه میدانند که در دادگاه های بین المللی "اصل بر شهادت فردی" استوار است، نظر نادرستی است.
صرفا جهت اطلاع شما یاداوری میکنم که پرونده های مربوط به "جنایات علیه بشریت " که در دادگاه بین المللی لاهه به آنها رسیدگی میشود، "اصل نه برشهادت فردی" بلکه "اسناد و مدارک" موجود و قابل دسترسی (وازجمله شهادت خانواده قربانیان و بازماندگان این جنایات) است که برمبنای آن دادستان کل بعنوان شاکی "عمومی" اعلام جرم میکند که در روند بررسی به این پرونده ها بازماندگان میتوانند تنها بعنوان "شاکی خصوصی" شهادت بدهند.
در مورد دادگاه آیشمن که نه تنها وی "بعنوان فرد و یکی ازعاملین جنایت" بلکه سیستم حکومتی نازیسم که ۶۰۰۰۰۰۰ یهودی را بکام مرگ فرستاده بود، بر صندلی اتهام نشانده شده بودند (احتمالا با منطق سیاسی شما اینجا نیز یک صفر "اضافه" است) . در این دادگاه سعی شده بود تا از طریق محاکمه وی به گوشه ای دیگر از زوایای پنهان این جنایت توسط متهم دست یافته شود که طی آن وجود "اسناد و مدارک غیر قابل انکار" نقش اصلی برای صدور حکم اعدام برای آیشمن را داشت و نه شهادت فردی چرا که هیچ شاهدی در این دادگاه به شهادت خوانده نشده بود. ( رجوع شود به آیشمن در اورشلیم نوشته هانا آرنت ص .۳۲۴ چاپ ۱۹۸۰ ،سریال پی پر، بزبان آلمانی ).
نتیجه : سیاست شلاق کش کردن مجاهدین از طریق متهم کردن آنان به شهادت دروغ گفتن، بزرگنمایی، بی مسولیتی و استفاده ابزاری از شاهدین بمنظور بی اعتبار کردن ارقام مورد ادعای آنان، ریشه ای دیرینه دارد که در پشت آن زندانیان سابق (توابین) دست چین شده (شاهدین نزد گالیندوپل) و از جمله رفیق شفیق آقای اصلانی تواب-شکارچی خائن ایرج مصداقی که وی نیز جز زندانیان دست چین شده که برای گزارش نزد کاپیتورن برده شده بوده، قرار دارد.
خطاب به آقای اصلانی و تمام همفکران وی که فکر میکنند "تمام حقیقت" نزد آنان است باید گفت که همانطور که شما این حق را برای خود قائل هستید که بر رقم ۴۴۸۶ اعدامی در سال ۶۷ که تنها بر همت وشهادت "تعدادی" از زندانیان سیاسی سابق در پائیز ۱۳۷۸، ۱۱ سال بعد از کشتار، استوار است و تا حالا نیز تغییر نکرده است، اصرار بورزید، لطفا دمکرات منشانه تا سرنگونی رژیم ضد بشری آخوندی این حق را نیز برای مجاهدین قائل شوید تا آنان نیز بر ارقام خود اصرار بورزند و بگذارید تا که "تاریخ آینده میهنمان" در اینباره "حکم خود" را داشته باشد.
هرگز فراموش نکنید که شما و دیگران مسلما این حق را دارید که با این ارقام "مخالف" باشید ولی"هرگز نه حق و نه این اجازه" را دارید که این ارقام را نادرست بدانید ومجاهدین را "دروغگو و بی مسولیت" در برابر این جنایت بخوانید چرا که شما نه درآن جایگاه و مقامی هستید و نه صلاحیت آنرا دارید که در اینباره "بیش از یک زندانی"جان بدر برده از کشتار سال ۶۷ و فعال سیاسی" اظهار نظر کنید و به این ایمان داشته باشید که افرادی که این لیستها را گرد آورده اند عقل، شعور، فهم و درک سیاسی شان اگر از شما بیشتر نباشد قطعا ازشما کمترهم نخواهد بود.
راز گشایی ازجنایات رژیم ضد بشری از ابتدا تا انتها "پس از سرنگونی" و تنها از طریق "تشکیل یک کمیسیون حقیقت یاب مستقل" برای تحقیق و بررسی تمام ابعاد این "جنایت علیه بشریت" میسر میشود و بس.
تنها آنوقت است که بقول شهید اشرف رجوی قهرمان، دنیا "خواهد فهمید که چه برسرما آمده است".
به امید آنروز
با احترام به سی هزار گل سرخ
سرنگون باد رژیم ضد بشری آخوندی
با احترام
6.08.2014