Loading...

هفدهم خرداد 65 عزیمت رهبری مقاومت به جوار خاک میهن

image
07-06-2025

هفدهم خرداد 65 عزیمت رهبری مقاومت به جوار خاک میهن

 

1=

۱۷خرداد ۱۳۶۵ - ۷ژوئن ۱۹۸۶: پروازی برای صلح و آزادی

مسعود رجوی:

همه طعن و لعن‌ها و نیش و خنجرها را به‌جان خریدیم و دم نزدیم

 با همه اتهامات و برچسب‌ها ولی سر سوزنی از کیسه خلق به هیچ‌کس امتیاز ندادیم و نخواهیم داد

 نه به جریانات سازشکار و تسلیم‌طلب و فرصت‌طلب و نه به قدرت‌های خارجی
 

چه کسی در هرکجای این کشور و این میهن از تهران تا اقصی نقاط کردستان

 وقتی حقی از کسی تضییع می‌شد پرچم حق طلبی برمی افراشت؟

 از زنهایی که می‌خواستند آنها را به زور وادار به حجاب اجباری بکنند تاآلونک نشینها و اقلیتهای مذهبی

 

وقتی خمینی علیه مطبوعات تاخت و تازش را شروع کرد

 چه کسی سینه سپرکرد؟ که بود که به دفاع از حقوق زنان برخاست؟

گفتم که آزادیخواه و استقلال طلب واقعی در نوع تنظیم رابطه‌اش با اضداد آزادی و استقلال با نیروهای ضد دموکراتیک و وابسته یا وابستگی گرا شناخته خواهد شد

 

البته که این سفریست خطیر، فوق العاده خطیر و سرنوشت ساز، پر از خطر، خطرهای مختلف

برای ما هم آسان بود که در خارجه بنشینیم و مثل خمینی ریاکارانه به همه لبخند بزنیم

 با همه خودمان را همراه نشان بدهیم با هر دسته‌ای و نیرویی از برنامه دادن طفره برویم، مرزهایمان را با دیگران روشن نکنیم وفقط بر وحدتهای صوری انگشت بگذاریم ولی مگر هدف کسب سریع قدرت به هر قیمت و به هر وسیله بود؟

نه ما چنین هدفی نداشتیم
روز هفدهم خرداد یادآور شکست توطئه‌یی است که در دهه ۶۰ علیه مقاومت ایران و به‌ویژه علیه رهبر این ‌مقاومت در فرانسه طراحی و به‌مرحله‌ اجرا گذاشته شده بود. رژیم‌خمینی در آن‌ زمان با بندوبست با دولت دست‌راستی فرانسه برای خودش کیسه‌ها دوخته بود و چشم‌انتظار این‌ بود که با حذف رهبر مقاومت، نفس راحتی بکشد و رؤیاهای توسعه‌طلبانه‌ رژیمش را برای برپایی امپراطوری موردنظر خمینی و بلعیدن عراق‌، محقق کند‌. اما مقاومت ایران‌، با پروازی برای صلح و آزادی، همه خواب و خیال‌های خمینی و رفسنجانی را برای به‌دام‌انداختن و ازبین‌بردن رهبری این‌ مقاومت در فرانسه‌، باطل کرد‌.
در پی قریب به ۱۰روز کشاکش سهمگین سیاسی و امنیتی که ممانعت دولت وقت فرانسه از عزیمت رهبر مقاومت، موجب آن‌ شده بود، سرانجام مسعود رجوی در بعدازظهر روز ۱۷خرداد مقارن با عید فطر‌، از فرودگاه اورو(evro) در شمال پاریس‌، با یک‌ هواپیمای کوچک ۶نفره در پروازی که رژیم‌ خمینی لحظه‌به‌لحظه آن‌ را ردیابی می‌کرد‌  و خبرگزاری‌ها بلادرنگ عبور آن‌ را از آسمان آن‌ کشور گزارش می‌کردند‌، عازم خاک عراق گردید تا در جوار خاک میهنش مستقر شود‌. فروردگاه اورو(evro)، همان ‌فرودگاهی بود که رهبرمقاومت ۵سال‌ قبل‌ از آن، ‌در تابستان ۱۳۶۰ در یک ‌پرواز پرمخاطره از تهران تا پاریس، در آن‌ فرود آمده بود‌.
تا ساعت ۳.۵ بعدازظهر روز ۱۷خرداد ۱۳۶۵‌، جز مسئولین ذیربط در مبدأ و مقصد و جز شمار اندکی از مجاهدین و برادران مسعود، کسی از این‌ پرواز مطلع نبود. اما در آستانه پرواز دیگر چیزی مخفی نماند و خبرنگاران هجوم آوردند‌.از آن‌ روز تا امروز، با گذر از بیش ‌از ۴دهه مسیر پرفراز و نشیب، اکنون کشتی سیاست استمالت از رژیم ولایت‌فقیه، به‌ گل نشسته است.
مقاومت ایران در تمام این سالیان از این‌ سیاست به‌عنوان راهبندی برای آزادی و رهایی مردم ایران صحبت کرده است و از دنیا خواسته است که دست از حمایت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران که تهدید بزرگ جهانی است، بردارند و به‌ خواست‌های آن‌ تن ندهند‌. متقابلا رژیم آخوندی نیز با زبان خاص خودش، پشتیبانی‌های خارجی از خودش را «امدادهای غیبی» نامیده است‌. با همین‌گونه «امدادهای غیبی» بوده است که مجاهدین وارد لیست‌های تروریستی شدند و کودتای ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ در فرانسه شکل گرفت‌.
اسم این‌ سیاست «امداد غیبی» را هر چه بگذاریم‌، ۲چیز مسلم است‌:
یکی این‌که هیچ‌چیز، ناهویدا و ناآشکار باقی نمی‌ماند و بازیگران آن، ‌امثال آقای شیراک و امثال جک‌استرا، وزیر خارجه پیشین انگلیس، که در مماشات و معامله‌گری با دیکتاتوری تروریستی حاکم بر ایران، تن به‌ بمباران مجاهدین و حتی خواسته رژیم مبنی بر استرداد و حلق‌آویز ۶۵ یا لااقل ۲۰تن از رهبران مجاهدین هم داده بود‌، به‌روشنی می‌دانند که چه می‌کنند‌، چه می‌گیرند و چه می‌دهند‌.‌..
 
حقیقت مسلم دوم این ‌است که بهای سیاست امداد غیبی و استمالت از دیکتاتوری وحشی حاکم بر ایران را مردم و مقاومت ایران و به‌ویژه مجاهدین، با رنج و خون و گوشت و پوست خود می‌پردازند‌. این‌سیاست البته با تاراج سرمایه‌های ملی مردم ایران بر سر میزهای معامله با مماشات‌گران همراه بوده است‌.
اکنون اما، به‌نظر می‌رسد که در اطراف و اکناف جهان‌، پاسخ متقابل ملت ایران و صدای مقاومت و مجاهدانش که در طول این‌ سالیان با فدیه و فدا و پاکبازی حداکثر، جسارت و ریسک‌پذیری هر چه‌ بیشتر و رسم پایداری تا به‌ آخر همراه بود، گوش‌های شنوای بسیاری پیدا کرده است.
به‌ روز ۱۷خرداد ۱۳۶۵، روز عزیمت رهبری مقاومت از فرانسه به‌ عراق بازمی‌گردیم‌. عزیمتی که زمینه‌ساز تأسیس ارتش‌ آزادیبخش و «زهرخوردن» خمینی در جنگ ضدمیهنی و درهم‌شکستن طلسم جنگ‌طلبی او شد. جنگی با یک ‌میلیون کشته و ۲میلیون معلول و مجروح و ۵۰شهر سوخته با چند‌میلیون آواره که رفسنجانی در ۱۸مرداد ۱۳۷۰ در نمازجمعه درباره آن‌ گفت‌: «جنگ، بدون هیچ اغراق حدود ۱۰۰۰میلیارددلار خسارت داشت و حدود یک‌ قرن درآمد نفت را در آن‌ مایه گذاشتیم» ‌.
آن زمان تنها این‌ مقاومت ایران بود که به‌تنهایی در برابر جنگ‌طلبی جنون‌آمیز خمینی سینه سپر می‌کرد‌.‌..
 
مسعود رجوی: به هزار طریق با هزار اعمال فشار از روز اول تا روز آخر به طرق مختلف می‌خواستند نیروهای وابسته را به ما قالب کنند  اگر می‌پذیرفتیم حمله و هجوم خیلی کم می‌شد

 باورکنید خیلی کم می‌شد اما هیهات هیهات
مروری کوتاه به‌ رویدادهای پرواز
روز هفدهم خرداد ۱۳۶۵، هواپیمای حامل مسعود رجوی که چند‌ سرنشین بیشتر نداشت‌، فرودگاه اورو(EVRO) پاریس را به‌مقصد عراق ترک کرد. یک ‌پرواز غیرمنتظره که رسانه‌های بین‌المللی، مهم‌ترین خبرهای خود را به‌ آن‌اختصاص دادند‌.
روزنامه‌های آن‌ روز اروپا و آمریکا و خاورمیانه همگی بر روی درد اصلی رژیم انگشت ‌گذاشتند و اعمال فشارهای رژیم‌ خمینی علیه اقامت و فعالیت رهبر مقاومت در فرانسه را که حاکی از هراس شدید رژیم از دشمن اصلی و نیروی تهدیدکننده موجودیتش بود، منعکس ‌کردند.
رژیم‌خمینی بزرگ‌ترین دشمن و تهدید سرنگونی خود را در وجود این‌ مقاومت و رهبرش می‌دید. به‌همین‌دلیل از هزارها کیلومتر دور از مرزهای ایران نیز نمی‌توانست وجود او را تحمل کند.
 
در آن‌زمان رژیم جنگ‌افروز خمینی تا فرق‌ سر در منجلاب جنگ ضدمیهنی فرو رفته بود و سیاست‌های پیروزمند صلح شورا و مقاومت قهرآمیز مجاهدین، طناب دار را بر گلویش هر روز تنگ‌تر می‌کرد. رژیم که تنها چاره را در خاموش و خنثی‌کرد‌ن قلب جنبش می‌یافت، فشار سیاسی و تروریستی‌اش را برای استرداد رهبر مقاومت و حداقل محدودکردن کامل و جلوگیری از فعالیت‌های بدون‌وقفه ‌او، متمرکز کرده بود.
این‌ در شرایطی بود که در صحنه بین‌المللی تلاش‌های عظیم مقاومت ایران علیه جنگ‌طلبی خمینی به‌بار می‌نشیند. هم‌زمان با سومین سالگرد انتشار بیانیه صلح و طرح صلح شورای ملی مقاومت، بیش ‌از ۵۰۰۰‌تن از نمایندگان پارلمان و شخصیت‌های برجسته سیاسی و اجتماعی همراه با ۲۲۱‌حزب، سازمان، جمعیت، جنبش و گروه سیاسی، اتحادیه و سندیکای کارگری، انجمن و کمیته صلح‌خواه و بشر‌دوست بین‌المللی از ۵۷‌کشور جهان، با امضای یک‌ بیانیه جهانی، ضمن محکوم‌کردن «سیاست‌های جنگ‌طلبانه رژیم قرون‌وسطایی خمینی» ‌ حمایت خود را از «طرح صلح ۲۲اسفند ۶۱ که به‌وسیله آقای مسعود رجوی، رهبرمقاومت ایران، اعلام گردید و تاکنون علاوه بر استقبال شدید مردم ایران، از حمایت بین‌المللی وسیعی از‌ جمله تأیید مجمع پارلمانی شورای اروپا، پارلمان اروپا و بیش ‌از ۳۰۰۰‌حزب و سازمان و شخصیت سیاسی برخوردار گردیده است» اعلام نمودند. ۶۰درصد امضا‌کنندگان این‌ بیانیه جهانی را نمایندگان پارلمان‌ها تشکیل می‌دادند که دست‌کم ۵۰۰‌میلیون تن از مردم جهان را در کشورهای مختلف نمایندگی می‌کردند. اتحادیه‌های کارگری امضاکننده بیانیه، انزجار ده‌ها‌میلیون کارگر در کشورهای مختلف جهان را از رژیم‌خمینی که جنگ را «به‌منظور سرکوب مقاومت سراسری و رو‌به‌گسترش مردم ایران» ‌ادامه می‌داد، ابراز نمودند.‌ در میان امضاکنندگان بیانیه، ۶۰وزیر و معاون وزیر، ۱۱تن از رؤسا و رهبران و نایب‌رئیسان بین‌الملل احزاب دموکرات‌مسیحی، لیبرال و سوسیالیست در سراسر جهان، ده‌ها تن از رئیسان پارلمان‌های کشورهای مختلف و صدها تن از رهبران فراکسیون‌های پارلمانی همراه با ۲۱۰نماینده پارلمان اروپا و ۴۸‌عضو شورای اروپا به‌چشم می‌خورد. اسامی امضا‌کنندگان بیانیه جهانی در همان‌ زمان در کتابی که از سوی شورای ملی مقاومت منتشر شد، درج گردیده است.‌
 
از سوی‌ دیگر، تظاهرات و فعالیت‌های مقاومت ایران علیه جنگ‌طلبی و سرکوبگری خمینی در داخل کشور و گام‌های بلندی که مقاومت ایران در عرصه بین‌المللی، در این‌ ۲زمینه، علیه دیکتاتوری مذهبی برداشت، به‌راستی طاقت و تحمل خمینی را به‌پایان رساند و رژیم او بیش‌ از این، ‌تاب تحمل اقامت و فعالیت رهبر مقاومت را در فرانسه نداشت. از ‌این‌رو تصمیم گرفت که با گروگانگیری، شانتاژ و راه‌انداختن موج انفجارات در پاریس و بالاخره با معامله و امتیازدادن، هر ‌طور شده، مانع فعالیت‌های مسعود رجوی در فرانسه گردد. این‌ اقدامات به‌خصوص وقتی جدی‌تر‌ شد که رژیم پس‌ از ۲۶بار توطئه برای ترور رهبر مقاومت به‌ این‌ نتیجه رسید که این‌کار امکان‌پذیر نیست و فقط از طریق فشارگذاشتن بر روی دولت دست‌راستی، می‌تواند این‌ خواسته خود را عملی سازد.
 
در ۲۵بهمن ۶۴ کاردار رژیم‌خمینی در پاریس، به‌دنبال سوء‌قصدهایی که در آن‌ شهر صورت گرفته بود، اعلام کرد:
«ما همواره مقام‌های فرانسوی را از حضور عده‌یی تروریست فراری در خاک فرانسه مطلع نموده‌ایم» ‌ و «لازم است مقام‌های فرانسوی به‌ این‌ امر توجه داشته و برای تأمین امنیت داخلی، لانه فساد را از بین ببرند».‌
 
یک‌ماه قبل‌ از این‌ تاریخ، در ۲۶دی، هفته‌نامه فرانسوی VSD در مقاله‌یی تحت‌عنوان «‌تهران خواسته‌هایش را افزایش می‌دهد، بهای هول‌انگیز گروگان‌های فرانسوی در لبنان» نوشته بود:
«فعالیت‌های سیاسی تبعیدیان محدود خواهد شد و حتی برخی از آنها قربانی خواهند گردید. به‌عنوان مثال، مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق، که تا به‌حال توسط ۲اسکادران ژاندارم در محل اقامتش در اور‌سور‌اواز حفاظت‌ شده است، این‌ خطر وجود دارد که یکی از نخستین کسانی باشد که بدون‌ دفاع می‌ماند».‌
در ۱۳فروردین، شب‌هنگام، بمبی در چندصدمتری اقامتگاه اورسورواز، منفجر گردید. فردای آن‌ روز خبرگزاری فرانسه در گزارش خود، درباره انفجار بمب «در چند‌صد‌متری اقامتگاه تحت‌مراقبت مسعود رجوی، رئیس شورای ملی مقاومت ایران، نیروی اصلی اپوزیسیون رژیم‌ خمینی»، خبر داد‌.واضح بود که این‌ انفجار، دیگر یک‌ اخطار تلقی می‌شد و خبر از توطئه‌های بعدی می‌داد‌.
 
در ۲۶فروردین، رژیم‌خمینی از طریق ارگان رسمی خود، روزنامه اطلاعات، خطاب به‌ دولت فرانسه تصریح نمود:
«اگر فرانسوی‌ها می‌خواهند در رابطه با ایران تجدید‌نظر کنند، پایگاه‌های منافقین ‌را برچینند. چرا فرانسوی‌ها اسیر آمریکایی‌ها بشوند؟ شما منافقین را از کشورتان اخراج کنید، آمریکا خودش می‌داند آنها را کجا ببرد، بختیار و بنی‌صدر مال شما؛ در چنین صورتی است که مردم ما باور خواهند کرد که فرانسه یک‌ کشور دوست است».‌
به‌موازات انفجار بمب در نزدیکی محل اقامت و دست‌ باز پیداکردن ایادی رژیم‌، تحریکات و مراجعات افراد یک‌ گروه مارکسیستی به‌نام اقلیت، در اطراف اقامتگاه جریان داشت که در اتحادعمل آشکار با یک‌ سرویس فرانسوی، فعالان ‌را‌ست افراطی و سفارت رژیم، به‌ حادثه‌سازی و جنجال‌آفرینی روزمره علیه رهبر مقاومت در اطراف اقامتگاهش مبادرت می‌کردند.
 
درست مشابه‌ اقدام شکست‌خورده‌یی که در دهه ۸۰ خورشیدی، وزارت اطلاعات رژیم انجام داد و مزدورانش را به‌ اطراف مقر رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت فرستاد تا سروصدا به‌پا کنند، در آن‌زمان هم آنها در یک‌ توطئه مشترک رژیم و فرانسه به‌ آن‌جا گسیل شده بودند تا علیه حضور رهبر مقاومت عربده بکشند.
به‌موازات فعالیت‌های سیاسی رژیم آخوندی برای استرداد رهبر مقاومت ایران، رژیم یک‌ رشته طرح‌های تروریستی علیه جان رهبر مقاومت ایران را هم پیگیری می‌کرد. این‌طرح‌ها که تعداد آنها به‌ ۲۶مورد می‌رسید، در تاریخ ۲۳اسفند ۱۳۶۴ توسط مقاومت ایران افشا شدند‌. در سال‌ ۲۰۰۰ هم یک‌ کتاب پرفروش به‌نام «جاسوس خدا» در فرانسه که توسط «پاتریک‌ راپیه»، نویسنده و سردبیر هفته‌نامه فرانسوی ژورنال‌دودیمانش، با همکاری ۲مأمور سرویس ضد‌جاسوسی فرانسه(DST) نوشته شده بود، ماجرای دست‌داشتن رژیم آخوندی و به‌طور مشخص، سفارت رژیم در پاریس را در چند‌ عملیات تروریستی که در سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ در پاریس باعث مرگ و جراحت شمار زیادی از شهروندان فرانسوی شده و همچنین توطئه تروریستی گسترده‌یی را که برای ترور رهبر مقاومت ایران طراحی شده بود، در ۴۲۰صفحه و با ذکر جزئیات بازگو کرد. 
همچنین رولان‌ ژاکار، نویسنده فرانسوی، در کتابش به‌نام «قاتلان بدون‌ مرز» (چاپ ۱۹۸۵ در پاریس) از دیگر طرح‌های تروریستی رژیم برای از میان‌ برداشتن مسعود رجوی خبر داد.
در چنین شرایط خطیری بود که شورای ملی مقاومت در اجلاس فوق‌العاده روز ۲۳اردیبهشت ۱۳۶۵، یک‌هفته پس‌ از آخرین باری که عوامل رژیم با حمایت سرویس‌های فرانسوی برای حادثه‌سازی به‌ اطراف اقامتگاه آمدند، به‌اتفاق‌ آرا تصمیم گرفت که مسئول شورا به‌منظور خنثی‌کردن توطئه‌های رژیم‌خمینی و برای سازمان‌دادن نیروهای نظامی مقاومت، به‌ جوار خاک میهن در کشور عراق عزیمت کند.
۳هفته بعد از عزیمت به ‌عراق‌، کپی یک‌ احضاریه از سوی دادسرای پاریس که دیرهنگام به ‌اورسورواز رسید و شاکیان آن‌، همان‌ آلت‌دست‌های ایرانی بودند‌، قسمت‌های ناتمام سناریو را روشن کرد‌. به‌نظر می‌رسد برنامه‌ریزان فکر مراحل بعدی را هم کرده بودند اما پیش‌دستی مقاومت، کارشان را ناکام گذاشت.
در بیانیه اجلاس فوق‌العاده ۲۳اردیبهشت سال‌ ۱۳۶۵، شورای ملی مقاومت با اشاره به‌ «توطئه‌های پنهان و آشکار رژیم‌ خمینی و حامیان بین‌المللی‌اش که با استفاده از آلت‌دست‌های ”ایرانی“ خود‌، علیه مقاومت حق‌طلبانه و خونین مردم ایران» انجام می‌شود و با اشاره به ‌شیوه‌های رایج رژیم‌ خمینی «از جمله گروگانگیری و شانتاژ سیاسی برای فلج‌کردن جنبش» مقاومت‌، آمده است‌: «در واقع آنچه شورای ملی مقاومت را برای دشمنان رهایی ایران غیرقابل‌ تحمل می‌کند‌، وفاداری شورا به ‌اصل استقلال و سرسختی و پافشاریش در دفاع از این‌ آرمان والاست.
 
نظر به‌ همه این‌ ملاحظات‌، برای خنثی‌کردن توطئه‌های دشمن از یک‌سو و پاسخگویی به‌ الزام‌های مرحله جدید تدارک قیام از سوی‌دیگر‌، محل اقامت آقای مسعود رجوی، مسئول شورا، از اروپا به‌ خاک کشور عراق منتقل می‌شود». شورای ملی مقاومت در بیانیه‌ ‌خود تأکید کرده بود که شورا این‌ انتقال را برای گسترش و سازماندهی نیروی نظامی مقاومت لازم می‌داند‌.اما تا روز عزیمت هنوز راه بسیار پرپیچ‌و‌خم و پرخطری در پیش بود‌.دولت فرانسه وقتی که در اوایل خرداد از قصد مسعود رجوی برای ترک این‌ کشور و رفتن به‌ عراق به‌طور رسمی مطلع گردید‌، در کمال شگفتی آن‌ را نپذیرفت‌.
گفتگوها در این‌‌باره چندین‌ روز به‌طول انجامید‌. دست‌ آخر هم، فرانسه کشور ثالثی را پیشنهاد کرد که مورد موافقت مجاهدین نبود‌. یک‌ شب هم در حوالی نیمه‌شب، فرستاده ویژه حسن دوم، پادشاه مراکش، از فرودگاه مستقیماً به‌ محل اقامت رهبر مقاومت ایران آمد تا از جانب ملک‌حسن‌ دوم، او را به‌عنوان میهمان‌ ویژه، به ‌مراکش دعوت کند که طبعاً مورد قبول قرار نگرفت‌.
سرانجام مسعود رجوی به‌ دولت فرانسه اعلام کرد که با استفاده از حقوق قانونی خود قصد دارد به‌ سوئیس و به‌ خانه برادر خود دکتر کاظم‌ رجوی برود‌. حزب سوسیالیست سوئیس نیز از این‌ پیشتر، او را برای دیدار و گفتگوی سیاسی دعوت کرده بود‌.دولت فرانسه که دیگر این‌ پیشنهاد را نمی‌توانست رد کند‌، آن‌ را قبول کرد و هماهنگی‌های لازم با حضور سفیر سوئیس در فرانسه در دفتر کار وزیر امنیت فرانسه انجام شد‌. آقای سفیر به‌هنگام خداحافظی، پیشاپیش، ورود رهبر مقاومت به‌ سوئیس را خوش‌آمد گفت‌. حالا دیگر همه‌چیز حل‌وفصل شده بود‌...
اما ۴۸ساعت قبل‌ از حرکت‌، ساعتی قبل‌ از غروب آفتاب و زمان افطار در ماه رمضان، استاندار استان والدواز فرانسه با چند‌ ماشین اسکورت و اسکورت موتوری به‌ محل اقامت مسعود رجوی آمد و اطلاع داد آقای رجوی هم‌اکنون باید بلادرنگ برای امر بسیار مهمی در دفتر وزیر کشور حضور به‌هم برساند‌. وی مسعود رجوی را از توطئه دستگیری وی در سوئیس توسط اینترپل مطلع نموده و به‌ این‌ ترتیب مجدداً اجازه خروج لغو شد. همان‌ روز آقای مهدی ابریشمچی طی مصاحبه‌یی از توطئه رژیم برای ترور و یا دستگیـری و استرداد آقای رجوی در سوئیس پرده برداشت.و سرانجام در جریان یک‌ دور مذاکره‌ پرتنش دیگر، دولت فرانسه با عزیمت رهبر مقاومت به‌ جوار خاک ایران موافقت کرد و روز ۱۷خرداد ۱۳۶۵ مسعود رجوی با یک‌ پرواز اختصاصی، پاریس را ترک کرد.