مریم رجوی: ملت ایران با فدای عظیم ۱۹ بهمن ۶۰ نشان داد که هرگز تسلیم غاصبان انقلاب بهمن نشده
در آستانهٔ سالگرد انقلابِ ضدسلطنتی و همچنین در آستانهٔ سالگرد و سالروز عاشورای مجاهدین و شهادت اشرف و موسی بهراهگشایان و پیشوایان حقیقی آن انقلاب بزرگ و به شهیدان حماسه ۱۹ بهمن درود میفرستیم
همچنین با آنها تجدید عهد میکنیم برای بهپیروزی رساندن آرمان آزادی مردم ایران.
و در ۱۹ بهمن سال ۶۰ ملت ایران خونبهای سنگینی پرداخت. فرمانده موسی را تقدیم کرد که از صدیقترین و شریفترین راهبران نسلی بود که بهنبرد با رژیم شاه برخاست و بعد از انقلاب، خمینی را رسوا و منزوی کرد.
ملت ما در راه آزادی خودش، اشرف زنان مجاهد را تقدیم کرد که الگوی نسل زنان بهپاخاسته برای آزادی و برابری است.
از نظر سیاسی و تاریخی، ملت ایران با این فدای عظیم، نشان داد که هرگز، هرگز و هرگز تسلیم غاصبان انقلاب بهمن نشده و نخواهد شد.
و چنین است که ۱۹ بهمن، صدای خون گرفته ملتی است که میگوید ما هرگز یک رژیم ارتجاعی را نخواسته بودیم و نمیخواهیم. و ما شاه را بر زمین نزدیم که شیخ از حجرههای تاریک قرونوسطا برآید و استبدادی صدبار سفاکتر برقرار کند. ما نه آن گذشتة منحط را میخواستیم و نه این حال ارتجاعی را؛ ما آزادی میخواهیم و حرکت بهسوی آینده را.
پس سلام بر اشرف و سلام بر موسی
بله سلام بر اشرف و سلام بر موسی؛ سلام بر آذر رضائی، محمد مقدم، مهشید فرزانهسا، عباسعلی جابرزاده، ثریا سٍنماری، تهمینه رحیمنژاد، طه میرصادقی، فاطمه نجاریان، شاهرخ شمیم، ناهید رأفتی، حسن مهدوی، محمد معینی، كاظم مرتضوی، خسرو رحیمی، مهناز كلانتری، حسن پورقاضی، سعید سعیدپور و حسین بخشافر.
و سلام بر آن مجاهدان اسیر در شکنجهگاههای خمینی، که شکنجه و تیرباران را پذیرفتند تا بتوانند بهپیکرهای اشرف و موسی ادای احترام کنند.
راستی چه گفتید و چه کردید که سوگندهای مجسم ملت ایران شدید.
تو در نماز عشق چه خواندی
که سالهاست
بالای دار رفتی و این شحنههای پیر
از مردهات هنوز پرهیز میکنند
۳۷ سال گذشت؛ اما همچنان از شنیدن نامِ موسی بهخود میلرزند؛ هنوز از اسم اشرف وحشت دارند و هنوز که هنوز است در حال ساختن فیلمها و (داستانهای جعلی) برای مقابله با اثرات حماسه اشرف و موسی هستند.
این حماسه، گوهر و روح تمام نبردها، مقاومتها و فداکاریهای مجاهدین از ۱۹ بهمن سال ۶۰ تا امروز را در خودش دارد. این حماسه، رویکردی بسا فراتر و بالاتر از تسلیمناپذیری است. پیام مجاهدین، هم از نظر فلسفی و انسانی و هم از نظر سیاسی و تاریخی این است که انسان انقلابی و جنبش انقلابی، تعیینکننده، دورانساز و تغییر دهنده است. و اوست که سرنوشت را میسازد.
این پیام در عین حال، مضمون انقلاب درونی مجاهدین است که چیره شدن بر اجبار و تیرهروزی است. با همین نظرگاه بالا بلند انقلابی است که مجاهدین در قطب مخالف دو دیکتاتوری در پنج دهه گذشته نیروی تعیین کننده تاریخ ایران بوده و هستند.
مسعود پیشاپیش نسبت به مسئولیت خمینی در صدور فرمان کشتار و سرکوب مجاهدین با این بیان بهاو هشدار داد که «رهبری كه تا آخرین سالها وآخرین لحظات علیه طاغوت فتوای مبارزه و جهاد مسلحانه نداد، در نخستین سالهای انقلاب علیه مجاهدین كه سالها با طاغوت جنگیده بودند، ولی درحكومت جدید یك تیر هم شلیك نكردهاند، به جنگ مسلحانه فتوا داد و بدین گونه لهیبِ خونریزی درتمام كشور را به اوج رساند».
و باز این جملات از مصاحبه مسعود بسیار قابل توجه است که با صراحت و شهامت گفت: «قویاً معتقدیم همهی مجیز گوییها، زیادهگوییها و مبالغههایی كه گاه به طور مشمئزكننده در رادیو یا سایر محافل و یاجماعات نسبت به خمینی اعمال میشود بوی شرك میدهد ودر بیان هیچ مسلمانی نیست»
بله اگر یک بهیک مواضع مجاهدین و مصاحبهها و سخنرانیهای خود مسعود را در دو سال و چند ماهه بعد از انقلاب بهمن مرور کنیم، خیلی خوب نشان میدهد که مجاهدین با حداکثرِ صبر و متانت و احساس مسئولیت تا جایی که امکانش بود شروعِ دوران ِ سرکوب و کشتار از جانب خمینی را عقب انداختند. بهطوری که اگر نقشِ مسئولانه و فداکارانه مجاهدین نبود که بهرغم تحمل ۵۴ شهید در آن مدت کاملاً خویشتنداری کردند، در این صورت خمینی آزادیهای نسبی بعد از انقلاب را خیلی خیلی زودتر از بین میبرد. و دیگر فضایی نمیگذاشت حتی برای همان یک فرجه کوتاه کارعلنی و سیاسی.
اما از طرف دیگر، باید بهاین واقعیت مهم هم توجه کرد که در مقابل هیولایِ خمینی که با یک اشاره ، هر نیرو و گروهی را از صفحه روزگار محو میکرد، مجاهدین، تحتٍ رهبریِ مسعود با پایداریِ شگفتانگیز بر مبنایِ صدق و فدای خود توانستند یک جنبش انقلابی بزرگ را برپا کنند.
این جنبش در مقابل سونامی کشتارها و قتلعام ها دوام آورد و سرمایه عظیم مردم ایران برای کسب آزادی شد.
زمانی که مسعود در زندان ساواک شاه بود، بهخصوص بعد از ضربه اپورتونیستهای چپنما و زمانی که در دو سه سال اول حاکمیت خمینی سازمان مجاهدین را در میان آتش و خون رهبری می کرد، موانع ایدئولوژیکی و سیاسیِ مهیبی در مقابل سازمان ما ایجاد شد. هر کدام از آن موانع دلیل کافی بود که بر اساس آن یک جنبش، نقطة پایان بر مبارزه خودش بگذارد. چنین تجربههایی در همین تاریخ معاصر کم نیست. ولی آن گوهر انقلابی، شکافنده، اثرگذار و تغییردهنده که در رهبری مسعود بوده و هست، سازمان ما را هدایت کرد که سدها را از سر راه آزادی این ملت اسیر بردارد. بله موانع و سختیها هست، واقعی هم هست، اما هنر یک جنبش انقلابی همین است که تسلیمِ واقعیتها نشود؛ بهعکس، آن را بهسودٍ اهداف رهاییبخش خودش و مردمش تغییر دهد. و این راه و رسم مجاهدین است که از مسعود آموخته اند.
و سرانجام خطری که هر روز، کاخ خامنه ای را میلرزاند، برخاستن نسل نویی از جوانان مصمم و آگاه و پرانگیزه است که به میدان نبرد علیه تمامیت این رژیم قدم گذاشتهاند. این همان نسل قیام ۹۶ است که اراده رزمندهاش در کانونهای شورشی و هزار اشرف تجلی یافته است.
كانون های شورشی، لالههای زیبایی هستند كه از خون ِ قهرمانان ۱۹ بهمن و ۱۲۰ هزار شهید ازجمله سی هزار سر بهدار قتلعام شده در سال۶۷ و شهدای والای ارتش آزادیبخش و فروغ جاویدان روییدهاند. بذرهایی که پایداری ۱۴ ساله اشرفیها و شهدای اونها افشاندند، حالا در خاک تشنه ایران سرسبز شده و هزار اشرف در همه جا در حال برپا شدن است.
و این همان ارادهیی است که کانونهای شورشی از آن برمیخیزد و دست در دست مردم ایران رژیم ولایت فقیه را سرنگون میکند.
سلام بر آزادی
سلام بر اشرف و موسی و سلام بر شهدای عاشورای مجاهدین
و سلام بر انقلابیون پاکبازی که راه انقلاب ضدسلطنتی را گشودند
سلام بر محمد حنیف نژاد و محسن و بدیع زادگان سلام بر جزنی، احمدزاده و پویان و پاک نژاد
و سلام بر فاطمه امینی و مرضیه اسکویی و اعظم روحی آهنگران
و درود بر همه شهیدان
و سلام مجدد بر آزادی و آزادی ستانها