بازخوانی سرنوشت انقلاب در پیامهای رهبر مقاومت بهمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران
و بیدریغ بر تودههای مردمی که انقلاب کردند و بر نیروهای انقلابی واقعی میتازند راستی چه کسی نمیداند که اینگونه شیخها و آن گونه شاهان
در سراسر تاریخ پیوسته در حقکشی و فساد و چپاول معاون و شریک جرم یکدیگر بودهاند
مسعود رجوی ۲۲بهمن ۱۳۶۳
هموطنان،
مردم مقاوم و قهرمان ایران،
۶سال پیش دست در دست یکدیگر دیکتاتوری دست نشاندهی شاه را به میمنت و مبارکی سرنگون کردید. یاد همه شهدا و یاد آن همه پاکباختگی و شور و غرور ملی و مردمی گرامی باد. بویژه باید به روان پاک شهدای پیشتاز فدائی و مجاهد خلق و نیز کلیه پیشتازان مبارز دیگر درود فرستاد. آنها که به مثابه پیشاهنگان راستین انقلاب با مبارزه مسلحانه راه قیام گشودند و در این مسیر همه خطرات و شکنجهها را به جان خریده و از هیچ جانبازی دریغ نکردند.
تأسف بار است که خمینی دجال ـ این دزد بزرگ قرن ـ توانست رهبری انقلاب بزرگ مردم ایران را به لحاظ تاریخی و عقیدتی سرقت نماید. او امید و اعتماد تودههای مردم ما و همه دستاوردهای رهائیبخش انقلاب را سبعانه لگدمال کرد و به جد کوشید تا همه چیز و همه کس و همه پدیدهها و کلمات انقلابی را در دریای ظلمت و ابتذال غرقه سازد............
اکنون با نگاهی به این بیلان رژیم غدر و خیانت خمینی یک سلسله مسایل به سادگی قابل توضیح میگردد:
ـ با این همه جنایت و تبهکاری عجیب نیست که بقایای سلطنت مدفون با حمایت اجانب سربرداشته و بستانکاری آغاز کند.
یعنی قابل فهم است که همان دارودستههای دست نشانده و ورشکستهای که بار گناهان و جرائم بیش از نیم قرن دیکتاتوری و چپاول پهلوی را بر دوش میکشند، چرا زبان درازی آغاز نموده و از هر چه انقلاب و انقلابی است بستانکار هم شدهاند. آنان البته در سودای بازگشت به رژیم ضدمردمی شاهنشاهی در تب و تابند لذا جنایات خمینی را که دنباله خودبخودی دیکتاتوری پنجاه ساله است دستاویز نموده و بیدریغ بر تودههای مردمی که انقلاب کردند و بر نیروهای انقلابی واقعی میتازند. همان جنایاتی که موضوع آن مردم ستمزدهی ما و رشیدترین فرزندان آنان که بسا داغها از رژیم شاه بر دل و بر بدن دارند، میباشند، جنایاتی که اساساً نیز توسط خود ما در سراسر جهان افشا و رسوا شده است. حال این که مردم ایران از سرنگون کردن رژیم شاه پشیمان نیستند. مسئلهی اساسی انقلاب ضدسلطنتی، غصب ایدئولوژیکی و تاریخی رهبری آن توسط ارتجاع بود. مشکلی که اکنون دیگر در راستای انقلاب نوین مردم ایران حول محور شورای ملی مقاومت اساساً حل شده است. یعنی در مسیر پیشرفت این انقلاب نوین، از شیخ مرتجع نیز همچون شاه دیکتاتور و دستنشانده خلع ید خواهد شد. و راستی چه کسی نمیداند که اینگونه شیخها و آنگونه شاهان در سراسر تاریخ پیوسته در حقکشی و فساد و چپاول معاون و شریک جرم یکدیگر بودهاند.
بنابراین ما همچون گذشته تأکید میکنیم که آن همه شور و تقلای منجر به سقوط شاه، در سایه بیلان تیره و تار خمینی محو یا کدر و کمرنگ نمیشود. به عکس ذره ذره آن، در گنجینهی فناناپذیر مقاومت تمام خلق ذخیره شده و پیروزمندی محتوم آن را تضمین میکند. بدون یک چنین سابقه و پشتوانهای، مقاومت عادلانهی امروز ما در سراسر کشور، هرگز این چنین ریشهدار و پایدار نبود و محققاً خمینی آن را تا به امروز ریشهکن و رژیم خود را برای سالیان دراز تثبیت کرده بود.
همچنین ما بار دیگر تکرار میکنیم که هیچ قدم یا قلم یا قطره خونی که از مردم ایران صادقانه نثار راه انقلاب شده به خطا و به هدر نرفته است..
بر این اساس تمامی فرضیات مبتنی بر بازگشت سلطنت، آب در هاون کوبیده است، هیچ و پوچ است و به هیچوجه نبایستی آن را جدی گرفت.