Loading...

اوکرائين : پوتين تا کجا پيش خواهد رفت؟

image
۲۸ فروردین ۱۳۹۳

اوکرائين : پوتين تا کجا پيش خواهد رفت؟

يک تحليل گر آمريکائي- "مايکل وايس"، هم مي گويد: گرچه هدف از اين کار پوتين، فشار وارد آوردن هرچه بيشتر به غرب پيش از جلسه روز 17 آوريل اتحاديه اروپا، آمريکا، روسيه و اوکرائين است، اما رئيس جمهوري از آن هم فراتر رفته و در برابر واکنش هاي ملايم غرب، به ميزان فشار خود مي افزايد.
ليبراسيون، در سر مقاله خود به قلم "فرانسوآ سرژان" مي پرسد: «آيا اوکرائين شکست تاريخ اروپا به شمار خواهد آمد؟» بدين معنا که اروپاي ثروتمند، ملتي را به دست روسيه مي سپارد که ارزش‌هايش را باور داشت و مي خواست به آن بپيوندد.
با مرور رخدادهاي شرق اوکرائين، مي بينيم که ضميمه کردن کريمه، پيش‌زمينه اي براي ارضاي تمايلات گسترش‌خواهانه روسيه بوده است.
پس از گرجستان وکريمه، ارتش و سرويس‌هاي امنيتي روسيه که لباس اپوزيسيون روس‌زبان را بر تن کرده اند، به مرزهاي يک کشور مستقل اروپا تجاوز کردند و بر خلاف موازين حقوق بين الملل، در آنجا نفرات خود را به نام دفاع از اقليت روس که هيچ خطري تهديدش نمي کرد مستقر نمودند.
در همين حال اروپائيان خواستار بازگرداندن آرامش به اوکرائين شدند و رهبران اروپائي هم تهديدهاي نا کاراي خود را به احتزاز در آوردند.
به عبارت ديگر امروز پوتين مي تواند بدون دغدغه به کار خود ادامه دهد. بنابراين تکه تکه کردن اوکرائين خبر بدي براي اروپا و کشورهائي خواهد بود که در همسايگي يک شکارچي قرار گرفته اند.
فيگارو به اين اشاره دارد که در شرق اوکرائين، مقامات "کي‌يف" در بازپس گرفتن کنترل مناطقي که به دست کنشگران طرفدار روسيه افتاده ناتوان مانده اند.
افزون بر قرار گرفتن اسلحه‌هاي گوناگون در دست اپوزيسيون طرفدار روسيه و از جمله موشک‌هاي ضد تانک، تجزيه‌طلبان به تفنگ‌هاي "آ.کا. 100 " مجهز هستند که تنها ارتش روسيه آنها را دار است.
فيگارو، در مطلبي ديگر با پرسيدن اين پرسش که آيا تنش اوکرائين غافلگير کننده بوده پاسخ مي دهد «نه»، چرا که نظاميان فرانسوي در پيش بيني‌هاي خود چنين سناريوئي را ممکن دانسته بودند.
به نوشته اين روزنامه، شماري نظامي، ديپلمات و کارشناس، سال گذشته دوازده سناريو را در دفتر پيش بيني‌هاي خود درباره تنش‌ها در جهان مطرح کردند که به دلايل سياسي در جائي منتشر نشد. آنها که سناريوي "شماره 1" را به يک تنش بشردوستانه و "شماره 12" را به يک جنگ بزرگ اختصاص داده بودند، در سناريوي "شماره 7 " به يورش به يکي از کشورهاي عضو ناتو يا اتحاديه اروپا از راه‌هاي زير زميني، سايبري و يا بي ثبات سازي توسط عوامل تحريک‌کننده، و در سناريوي "شماره 8" به يک يورش محدود احتمالي توسط ايران و يا روسيه، همراه با حملات باليستيکي و گرفتن خاک، اختصاص داده اند.
شمار آنهائي که اين دو سناريو را پذيرفتند، به سه دليل در اقليت قرار داشتند:
يک، اين که فشار بر روسيه نيازمند امکانات و از جمله امکانات مالي است و گرچه فرانسه و انگلستان سلاح تخريبي کارآئي در اختيار دارند، اما در زمينه جنگ هاي متعارف که ملت ها را در برابر هم قرار مي دهد توانائي لازم را ندارند
دوم، اين که شماري از اين کارشناسان بر اين باورند که روسيه خطر به شمار نمي آيد به ويژه اين که منافع شماري در هم تنيده است و از جمله قرارداد ساخت دو کشتي جنگي از نوع "ميسترال" توسط فرانسه براي روسيه است.
سوم، اين که شماري بر اين باور بودند که مسئله دفاع از سرزمين و امکان جنگ ديگري در قاره اروپا، ولو به شکل محدود وجود ندارد.
هومانيته به اين اشاره دارد که اوکرائين از يک سو با بن بست ديپلماتيک و از سوي ديگر با افزايش فشارها از همه سو در اين کشور روبروست.
لوموند هم اين مسئله را مطرح مي کند که درک خواست هاي ويلياديمير پوتين دشوار نيست، بدين معنا که او به هر چه که مي گويد عمل مي کند.
پوتين خواستار يک اوکرائين مستقل يا دست کم اوکرائيني نيست که بتواند در استقلال کامل معاهده همکاري با اتحاديه اروپارا به امضا برساند. از اين رو آماده است که در صورت لزوم، اين کشور را در هم بپاشد و اين کاري است که پوتين در حال انجامش است و پيروز هم شده، چون اروپا واکنشي از خود نشان نمي دهد.
روسيه مي خواهد که اوکرائين کاملأ يک حمهوري فدرال باشد چون در اين صورت روسيه خواهد توانست همکاري‌هاي تنگاتنگ با فدراسيون هاي محتلف آن برقرار کند. براي رسيدن به چنين هدفي، روسيه رژيم اوکرائين را ضعيف تر از آنچه که هست خواهد کرد و سپس با حمايت از شورش هاي شرق، و چنانچه اين شورش ها به حمام خون تبديل شود، بهانه خوبي به دست خواهد آورد تا نيروهايش را وارد خاک اوکرائين کند.
با انکار دست داشتن روسيه در رخدادهاي اوکرائين، اروپا دروغ روسيه را مي پذيرد و بنابراين در موضع بازنده قرار مي گيرد.
لوموند و هومانيته دو مطلب را نيز به انتخابات الجزاير اختصاص داده اند که در آن يک رژيم از نفس افتاده و فسادي که بيداد مي کند، به روز 17 آوريل يعني روز انتخابات رياست جمهوري، نزديک مي شود.
انتخاباتي که در آن "عبدالعزير بو تفليقه" که پس از سکته حتا توانائي سخن گفتن و رفتن به سوي رأي دهندگان را ندارد و اينکه پس از بهار عرب به انديشه کناره گيري افتاده بود، بار ديگر نظر خود را تغيير داد و باز هم کانديداي رياست جمهوري شده است.