هشدار روزنامه های حکومتی به سران نظام بدنبال جنایت علیه دختر آبادانی و جوان مشهدی و جوان دیگر اسفراینی؛ خارستان مزرعه خشم، همهجا را خواهد گرفت
انتشار دو ویدئوی کوتاه به فاصله چند روز، نمایی مختصر ولی پرهول از اوضاع امروز ترسیم میکند که نمیتوان از آن بهسادگی گذشت
در فیلم آبادان، دختری با صورت خونآلود بر زمین دراز کشیده و چند نفر در کنار او، که نای حرکت ندارد، با خشم بر سروصورتش میکوبند و کسی که لباس مأموران حراست را بر تن دارد، با باطوم و دست بدن دختر را لمس میکند. در فیلم مشهد، مردی لاغراندام و نحیف که احتمالا در شرایط عادی روانی نبوده، در دستان یک مأمور پلیس است و با شوکر و گاز فلفل مدام مورد حمله مأمور پلیس قرار میگیرد. مرد کاملا در اختیار پلیس است و حملات پلیس برای کنترل یا دستگیری او نیست و هیچ ضرورتی ندارد
کسی از وضعیت آن مأمور حراست چیزی نمیگوید. کسی از علت حادثه که قسمتی از آن یکی از مسئولان ردهپایین پالایشگاه آبادان است یا دلایل اقدام دختر چیزی نمیگوید.
در واقعه مشهد نیز هیچ خبر رسمیای وجود ندارد که آن مأمور پلیس که بوده و چرا و به کدام دلیل قانونی چنین رفتار خشونتباری را مرتکب شده است.
سازمانهای حکومتی از دستگاههای دولتی تا انتظامی و... نمیخواهند کمترین خدشهای به آنها وارد شود. گویی بهقدر ارزنی هم خطا در آنها راه ندارد. سعی میکنند وقایع را بپوشانند. نگاهی به غایت اشتباه و پرخطر.
در جامعه امروز امکان لاپوشانی نیست. اخبار بهسرعت نور منتشر میشوند. اگر حقیقت را نگویید، قضاوتها را علیه خودتان تولید خواهید کرد.
شاید این حوادث کوچک باشند؛ اما میتوانند نشانههایی از بیماریهایی بزرگ باشند. از ادبیات سیاسی بعضی سیاستورزان تا آمار جرائم خشم و خشونتی میتراود. شرایط بحرانی اقتصادی و اجتماعی کشور نیز زمینه مستعدی برای توسعه خشم و خشونت ساخته است.
اگر مقابله با چنین وضعیتی را سازمانهای دولتی و انتظامی و قضائی جدی نگیرند، خارستان مزرعه خشم، همهجا را خواهد گرفت.