چشم انداز قیام و شورش گرسنگان در رسانه های رژیم
روزنامه ستاره صبح ۱۱مرداد- قرایی مقدم: من سالهاست بهعنوان اتاق فکر پلیس حرف میزنم. من سالها بهعنوان جامعهشناس در کنار قوه قضائیه کارکردهام... من شعار نمیدهم. صحبتهای من بر اساس تئوری علم است. جوانان به تنگ آمدهاند و بریدهاند. آنها منتظرند. همین یکی دو هفته قبل بود که کاربران شبکههای اجتماعی در واکنش به خبر اعدام سه جوان معترض در وقایع آبان98، بیش از دوازده میلیون هشتگ «اعدام نکنید» زدند. باید فکری به حال جوانان کرد... باید فکری بکنند وگرنه در کمال تأسف باید گفت خطر پیشبینی میشود. اگر این کبریت کشیده شود، خاموش کردن آتش آن بسیار مشکل خواهد بود .
60 میلیون نفر در این کشور 80 میلیونی به کمکهای معیشتی نیاز دارند و این آمار به قبل از کرونا مربوط است... .. اکنون 7 میلیون جوان بیکار هستند... گرانی و تورم بیداد میکند و افسارگسیخته شده است. درنتیجه باید منتظر . خیزش اجتماعی باشیم.
منظور از خیزش همان اتفاقی است که در دیماه 96 و آبان ماه 98 رخ داد و اگر حاکمیت نتواند در قبال ناامیدی مردم نسبت به مشکلات اقتصادی کاری بکند، باید منتظر عواقب و اتفاقات بد بعدی باشد... آنچه در اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه یا هپکو اراک و مانند آن مشاهده میشود، حاکی از آن است که جامعه ناراحت و نگران است. این نشان میدهد که خطری در کمین است.
خطر دیگری که مطرح است... حرکتها از جنوب شهر و از شهرهای محروم خواهد بود... جامعه ناراحت است و هرلحظه امکان خیزش جامعه وجود دارد... خیزش یعنی حرکت از درون جامعه، ولی شورش در یکجا است. در اتفاقات سال 96 و 98 حدود 80 تا 100 شهر و روستا و شهرستانهایی که حتی اسم آنها شنیده نشده بود، به پا خاستند. امروز نیز چنین خیزش اجتماعی سراسری پیشبینی میشود.»
امروز ایران 13 تا 14 میلیون حاشیهنشین دارد. حاشیهنشین یعنی کسی که دست از جان شسته است. دیگر دوران سابق گذشته و بخشی از مردم امروز گرسنه هستند.
روزنامه حکومتی اعتماد- ۱۱ مرداد ۹۹: نارضایتی ها خیلی زود تبدیل به اعتراض می شود
روزنامه حکومتی اعتماد- ۱۱ مرداد ۹۹ به نقل از یک جامعه شناس رژیم نوشت : اخیرا درپی صدور و تایید حکم اعدام ۳ جوان دهه هفتادی، به اتهام مشارکت در جریان اعتراضات آبان ماه 98، شاهد به راه افتادن کارزاری خودجوش در فضای مجازی بودیم که با استقبال چشمگیر شهروندان و کاربران فضای مجازی در شبکه های اجتماعی توییتر، اینستاگرام و... مواجه شد....
بدیهی است که نه اینترنت و نه هیچ تکنولوژی دیگری مستقیما علت وقوع یک اعتراض جمعی یا امثال آن را توضیح نمی دهد... کنش های جمعی و اعتراضات اجتماعی حاصل تضادهای اجتماعی و احساس محرومیت نسبی، فقر و نابرابری یا استبداد و اقتدارگرایی و عدم مشروعیت هستند...
در جریان صدور حکم 3 جوان مورد اشاره و هشتگ اعدام نکنید چند عامل دیگر نیز به کمک تکنولوژی آمد؛ اول و مهم ترین مساله اینکه جامعه ایران در وضعیت جنبشی است و لذا نارضایتی ها خیلی زود تبدیل به اعتراض می شود. دوم اینکه موضوع اعتراض در این کنش بسیار روشن و شفاف و خالی از ابهام بود... سوم اینکه به لحاظ ارزش های اجتماعی مظلوم بودن 3 نفر و ظالمانه بودن حکم بسیار بدیهی بود. یعنی روشن بود که در این پرونده موضوع اجرای حکم اعدام کسانی است که بی تردید شایسته چنین حکمی نیستند. در واقع نوعی اجماع شکل گرفت... کنشگری هشتگی و جنبش کف خیابان در تعارض و رقیب یکدیگر نیستند، بلکه مکمل و در تعامل با یکدیگرند... شبکه های مجازی به خودی خود حامل جنبش، اعتراض یا کنش نیستند، بلکه اعتراض و کنش را تسهیل می کنند.
پس بحث از دوران جدید نیست، بحث ورود تکنولوژی جدید به جنبش های اعتراضی است. اتفاقی که به نظرم در جنبش سبز،سال 88، اعتراضات دی ماه 96 و اعتراضات آبان ماه 98 تجربه شد...
حکومت ها بخواهند یا نخواهند خیابان جزیی انکارناپذیر از اعتراض است. شبکه ای شدن نه تنها مانع از خیابانی شدن نمی شود، بلکه تسهیل کننده حضور خیابانی است...
در جنبش های اعتراضی روابط و پیوند معترضان بسیار اهمیت دارد... شبکه های مجازی این پیوندها را به بهترین نحو ممکن فراهم می کنند. اما نه برای نیامدن به خیابان، بلکه برعکس برای آمدن به خیابان.
وکیلی عضو سابق مجلس ارتجاع: اگر جنبش گرسنگان بهطور کامل راه بیفتد هیچ چیز دیگر باقی نخواهد ماند
وکیلی عضو سابق مجلس ارتجاع و مدیر مسئول روزنامه ابتکار در شماره ۱۱مرداد این روزنامه نوشت:
خیلی وقت است که وضع معیشت به نقطه هشدار رسیده است. هر روز معترضین به وضع موجود تعدادشان افزایش مییابد... رسیدن اعتراض به نقطه جوشِ بقا، یعنی دیگر کار از اعتراض گذشته است! راه افتادنِ جنبش گرسنگان دیگر نمیتواند اعتراض مدنی تلقی شود. مدنیت، موقعیتی پسابقا است؛ پیش از آن و در نقطه نزاع برسرِ غذا و بقا، دیگر نمیتوان انتظار اعتراض مدنی داشت. جنبش بقا، خارج از پارادایم اعتراض رفتار میکند.
مدت زیادی است که جامعه ما در لبه پارادایم اعتراض زندگی میکند. در این مدت، این جامعه بارها به نقطه جوش رسیده است اما به هر علت فرونشسته است. آبانماه یک خروجِ نصفه و نیمه شورشیانِ گرسنه بود...گره ماجرا نه در نظارت مجلس است و نه مدیریت دولت؛ قصه حادتر از این حرفها است. راهبردهای کنونی به بنبست رسیدهاند و باید تجدیدنظری جدی در راهبردها داشته باشیم...
نابرابری ثروت و فاصله وحشتناک طبقاتی در ایران، به نقطهای بیمناک رسیده است... علت مشکلات هرچه باشد، وضع فعلی قابل ادامه نیست. ما مدتها است از نقطه هشدار عبور کردهایم. اگر جنبش گرسنگان بهطور کامل راه بیفتد، هیچ چیز دیگر باقی نخواهد ماند... با رخ دادنِ چنین جنبشی و رسیدن به چنان وضعی، هرکس که بیشترین سود را تا کنون برده است بیشترین ضرر را میکند...
اگر تکانهای مثبت و جدی به وضع فعلی وارد نشود، دیر یا زود، آتشی افروخته خواهد شد...