اظهارات جنتي در تاكيد بر شلاق و شكنجه و اعدام در رژيم آخوندي
مهمان برنامه هفته جاري شناسنامه آيتالله جنتي، دبير شوراي نگهبان قانون اساسي بود.
سوال: نخستين مسئوليت شما بعد از انقلاب، رياست دادگاه حاكم شرع انقلاب اسلامي خوزستان بود. چرا تا اين اندازه به خوزستان رفتوآمد ميكرديد؟ اشاره هم كرديد كه براي تشريح نظرات امام نيز به خوزستان ميرفتيد.
جنتي: بعد از پيروزي انقلاب و مبادرت به تشكيل دادگاه انقلاب، من در تهران كار ميكردم، در همين قزل قلعه كه داستان مفصلي هم دارد. بنا شد ما برويم قاضي شويم و ما هم صفر كيلومتر بوديم. قضاوت نخوانده بوديم ولي با انقلاب و مسائل اسلامي آشنا بوديم. بالاخره به ما گفتند كه چارهاي نيست شما برويد اينجا و همين جا دادگاه تشكيل شد و اين مجرمين را ميآوردند آن جا محاكمه ميكردند. مدتي در همين تهران بودم تا اينكه شهيد مطهري به من فرمودند كه شما برويد خوزستان. چون زندانها پر است و قاضي نداريم. با اصرار ايشان من به خوزستان رفتم اما براي اين سفر آماده نبودم من اينجا راحتتر بودم.
دادگاه انقلاب اسلامي در خوزستان شكل گرفت و مشغول بهكار شديم؛ بهدليل نداشتن و كمبود قاضي به تهران و خوزستان اكتفا نكرده و به خرمشهر، اصفهان و شهرهاي ديگر نيز براي قضاوت رفتم؛ بسياري از افراد نيز نميدانستند بايد چه كنند. امثال من دورهاي نديده بوديم.
با اين اوضاع در آن زمان احتمال اشتباه در قضاوتها وجود نداشت؟ يا اصول كلي را ميدانستيد؟
اصول كلي را ميدانستيم و اين امر مسلم بود كه افراد رژيم بايد محاكمه شوند؛ اين محاكمه تابع مقدار جرم آنها بود؛ افراد رژيم سابق بهصورت برخي زندان، برخي شلاق و برخي اعدام محاكمهميشدند. در برخي مسائل نيز با امام (ره) در ارتباط بوديم. برخي جاها ميمانديم مثلاً من از حضرت امام سؤال كردم كه ما چه كساني را ميتوانيم اعدام كنيم، ايشان مطلبي فرمودند و گفتند اينگونه كار كنيد. خيلي وقتها زير نظر ايشان عمل ميكرديم. ....
خيلي تلاش كرديد آقا محمد حسين به مسير باز گردند؟
بله؛ يك دفعه برخلاف انتظار من يك بار در زندان حسين را آوردند؛ من خيلي دلم ميخواست او را ببينم. مدتي با او بحث كرديم كه اثر نداشت؛ بعد از انقلاب و آزادسازي وي در خانه مدتي با او صحبت كردم و اين صحبتها دلسوزانه و پدرانه بود وليكن تحت تأثير رجوي قرار گرفته بود. آنها زياد رويش كار كردند و صحبتهاي من در نهايت اثرگذار نبود.
امتحان سختي است و از اين امتحان سربلند بيرون آمديد. چگونه از اين امتحان سربلند بيرون آمديد چرا كه اندك نيستند افرادي كه در نظام گرفتار فرزندان خودميشوند.
ما به اسلام و انقلاب و نظام بيش از فرزند علاقهمند هستيم؛ فرزندي كه راه خود را از ما جدا ميكند طبيعي است كه...
جنتي در پاسخ سوال ديگري در باره تضادهاي دروني رژيم گفت: "...بعدش هم دو چيز مشخص شد؛ يكي اينكه از بيرون كشور حمايت ميشدند و دلايل فراواني مبني بر اين امر وجود دارد؛ ديگر اينكه در خيابانها خود را نشان دادند؛ در خيابانها مسجد به آتش كشيدند، عكس امام (ره) را پاره كردند، اينها گفتند نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران سر دادند، در خصوص ولايتفقيه اعلام نظر منفي كردند، و ضد ولايتفقيه فقاهتشان را اعلام كردند. آدم كشتند آتشسوزي كردند و يك نقطه سفيد ندارند و همه كارنامهشان سياه است. مسأله براندازي نظام بود به اسم تقلب. بعضي اينها كه نام نميخواهم ببرم و افرادي بودند كه زندان بودند و بعد آزاد شدند و الآن هم آزاد هستند و در تشكيلات رياستجمهوري قبلي هم بودند خودشان گفتند اين تقبل رمز حركت ضدانقلابي ما بود.
بر سر اين عوامل منت گذاشته شده است؛ اگر بنابه محاكمه اينها بود هيچ قاضي عادل و آگاهي جزء حكم اعدام براي آنها صادر نميكرد؛ در هيچ كشوري با افرادي كه در مقابل نظام ميايستند (نه در مقابل رئيسجمهور يا وزير يا قاضي بلكه در مقابل نظام ايستادند) اينگونه رفتار نميشود؛ بنابراين منت سرشان گذاشتند و به هر دليل كه هر اسمي رويش بگذارند از جمله بهدليل لطف و مهرباني اسلامي تخفيف قائل شدند. والا هر جاي ديگر اينها را درجا اعدام ميكردند.
زماني كه ما در دادگاه انقلاب فعاليت ميكرديم، بعضي را شك ميكرديم كه بايد اعدام كنيم يا نه امام (ره) ميفرمودند در خصوص كسي كه جرم او مسلم است نبايد معطلش كرد؛ زماني كه موسوليني را به دادگاه آوردند قاضي پرسيد اسمت چيست جواب كه داد دستور اعدام او را صادر كردند چرا كه جرم وي مسلم بود؛ تنها نياز به شناسايي بود كه فرد را اشتباهي نياورده باشند. نظر امام اينگونه بود. اينگونه بايد همان موقع اعدام ميشدند اما نشدند.
من تعجب ميكنم از اينها كه اين حرفها را ميزنند. چرا اينها سؤال نميكنند دو نفر ديگر از سران فتنه بايد آزاد باشند؟ يكي از آنها كه همين طور دارد راه ميرود و زيرآبي ميرود و راه دو نفر ديگر را ادامه ميدهد. بايد اعتراض شود كه چرا اين افراد دستگير نشدند نه اينكه چرا آن دو نفر در حصر هستند. اين اعتراض بهجا است و حق هم هست و جوابي ندارد.
يكي ديگر از سران فتنه هم به من گفتند بيست هزار صفحه پرونده دارد و جرم او هم واضح واضح است و مدتي فراري بود، و بعد هم برگشت. چرا اين تا حالا مونده است. اعتراض به اين مسائل بهجا و درست است؛ خدا ميداند رسيدگي به اين پرونده تا چه زماني قرار است ادامه يابد. تا زمان ظهور ادامه پيدا ميكند».
سايت تابناك 25 مهر 1393 ـ 17 اكتبر 2014