درگذشت مادر مجاهد سکینه سلیمانزاده در تهران
مادر سکینه سلیمانزاده که متولد سال۱۳۱۲ از الیگودرز است. از زمان شاه بهدلیل فعالیت فرزندان مجاهدش با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و از همان زمان همراه با مادران مجاهدین و خانوادههای آنها در فعالیتها برای حمایت از مجاهدین شرکت میکرد.
این مادر دلیر در دوران فاز سیاسی به تهران آمد و به فعالیتهایش در حمایت و پشتیبانی از مجاهدین ادامه داد او در تظاهرات و میتینگهای مجاهدین شرکت میکرد و یار و پشتیبان فرزندان مجاهدش بود. او پس از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و با شروع مقاومت سراسری با حضور در پایگاههای مجاهدین در راستای پشتیبانی از مجاهدین، خود را در معرض بالاترین خطرها قرار داد. در جریان همین فعالیتها بود که در سال۶۰ در یکی از پایگاههای مجاهدین دستگیر شد و حدود ۶سال را در سیاهچالهای خمینی جلاد گذراند و در سال۱۳۶۵ آزاد شد.
وقتی که در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان پسرش مجاهد قهرمان محمد صادق جوادی به عهدش با خدا و خلق وفا کرد، مادر بر دامنه فعالیتهایش علیه رژیم ضدبشری آخوندها و در دفاع از راه و آرمان مجاهدین افزود.
در سال۱۳۸۲ مادر با وجود کهولت سن، زمانیکه امکان تردد به عراق و دیدار از قرارگاه اشرف وجود داشت چند بار به آنجا سفر کرد و سرانجام در چهارمین سفر به قرارگاه اشرف، همراه با شماری از مادران مجاهدین در فرودگاه تهران دستگیر شد و بار دیگر مدتی را در اسارت در زندانهای دژخیمان خامنهای گذراند.
درگذشت این مادر بزرگوار مجاهد را که بهرغم داغ و فراق فرزندان، شجاعانه در برابر ستم شاه و شیخ ایستادگی کرد، به فرزند مجاهدش حشمت الله جوادی و سایر بازماندگان تسلیت میگوییم. بیشک روح پرفتوحش در روز پیروزی مردم ایران ناظر شادی آزادی و به نتیجه رسیدن رزم و رنج کهکشان شهیدان و جاودانه فروغها خواهد بود.
زندگینامه شهید
تاریخ تولد: ۱۳۴۱
محل تولد: الیگودرز
تحصیلات: متوسطه
سابقه مبارزاتی : ۱۰سال
زندانی سیاسی: ۵سال
«…انقلاب ایدئولوژیک کینهام را نسبت به خمینی خونخوار و آدمکش و عشقم را نسبت به مجاهدین بالاخص رهبری والامقام آنها بینهایت کرد.
وقتی مسعود این سمبل انسانیت لیست شهیدان را در قتلگاه حسین سمبل آزادگی و معلم ایثار و فدا هدیه کرد، و با فریاد هل من ناصر ینصرنی از خلق قهرمان ایران یاری طلبید، از آن به بعد من لحظهیی از فکر وصل غافل نبودم». دستنوشته ـ ۲۶اسفند۶۵
صادق جوادی از زمان دستگیری برادرش توسط ساواک شاه خائن با مسائل سیاسی آشنا شد و سال۵۷ فعالیتش را در تهران شروع کرد. عشق و علاقه او نسبت به مجاهدین همراه با روحیه خلاق و پرکارش، از او میلیشیای پرشوری ساخته بود که خستگی نمیشناخت.
سال۶۰ دستگیر و روانه شکنجهگاهها گردید و ۴سال در زیر انواع شکنجههای دژخیمان بود، یک هفته پس از آزادی از زندان ارتباط تلفنی با سازمان برقرار کرد اما دوباره دستگیر و روانه زندان شد. صادق پس از پایان دوره مجدد اسارتش در آذر۶۵ باز درصدد وصل به سازمان برآمد.
سال۶۶ از ایران خارج شد و خود را به منطقه مرزی و پایگاههای ارتش آزادیبخش رساند، دوران آموزش و آمادگی برای ورود به گردانهای رزمی را با موفقیت گذراند.
در عملیات کوشک شرکت داشت و سرتیم نفوذ بود. در عملیات کبیر فروغ جاویدان فرماندهی یک گروه رزمی را بهعهده داشت. او پس از ساعتها رزم و حماسه، قهرمانانه بهشهادت رسید و به جاودانهفروغها پیوست.